Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
torpidity
حالت بیحالی
Search result with all words
torpidily
حالت خواب بیحالی
torpidness
حالت خواب بیحالی
Other Matches
lackadaisically
از روی بیحالی باوانمود کردن بیحالی
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
nervelessness
بیحالی
lethargy
بیحالی
oscitancy
بیحالی
pococurantism
بیحالی
phlegm
بیحالی
inexertion
بیحالی
inertness
بیحالی
oscitation
بیحالی
languidness
بیحالی
remissness
بیحالی
listlessness
بیحالی
hypothymia
بیحالی
languishment
بیحالی
languishingly
از روی بیحالی
paralysis
بیحالی رخوت
relaxant
داروی بیحالی
languidly
از روی بیحالی
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
vacantly
از روی بیحالی و سستی
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
feverishness
حالت تب
fettle
حالت
febricity
حالت تب
situation
حالت
expression
حالت
expressions
حالت
manner
حالت
disposition
حالت
attitude
حالت
situations
حالت
attitudes
حالت
glass eyed
بی حالت
makes
حالت
cases
حالت
make
حالت
self
حالت
if
حالت
predicament
حالت
predicaments
حالت
line condition
حالت خط
estates
حالت
ill conditioned
بد حالت
temper
حالت
tempered
حالت
tempers
حالت
idiocrasy
حالت
queasiness
حالت قی
posturing
حالت
postures
حالت
postured
حالت
posture
حالت
pyreticosis
حالت تب
case
حالت
estate
حالت
state
حالت
phase
حالت
states
حالت
mood
حالت
stated
حالت
stating
حالت
state-
حالت
moods
حالت
unexpressive
بی حالت
grain
حالت
status
حالت
stance
حالت
stances
حالت
phases
حالت
phased
حالت
condition
حالت
temperaments
حالت
temperament
حالت
incipience
حالت نخستین
idiocrasy
حالت مخصوص
idle position
حالت سکون
incipincy
حالت نخستین
accidentalness
حالت اتفاقی
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
in a state of depression
در حالت افسردگی
sulkily
با حالت قهر
in form
خوش حالت
ignition condition
حالت احتراق
inactive status
حالت انتساب
accusative
حالت مفعولی
insert mode
حالت درج
resilience
حالت ارتجاعی
fluidity
حالت مایعی
domesticity
حالت اهلی
possessives
حالت اضافه
lethargically
با حالت سبات
limit state
حالت حدی
linearity
حالت طولی
liquid state
حالت مایع
possessive
حالت اضافه
locative
حالت مکانی
crudely
در حالت خامی
doughiness
حالت خمیری
defensively
حالت دفاعی
dative
حالت برایی
defensively
با حالت تدافع
initial state
حالت اغازی
nervousness
حالت عصبانی
input mode
حالت ورودی
isopiestic
حالت فشارمتعادل
jussive
حالت امری
kashrut
حالت جواز
kashruth
حالت جواز
thirstily
با حالت تشنگی
conjugality
حالت زناشویی
milkiness
حالت شیری
drive state
حالت سائقی
drowsihead
حالت نیمخواب
eburnation
حالت عاجی
borderline state
حالت مرزی
eigenstate
حالت انرژی
balminess
حالت مرهمی
energy state
حالت انرژی
equation of state
معادله حالت
balanced state
حالت متعادل
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
burst mode
حالت پیوسته
downiness
حالت کرکی
chararcter mode
حالت دخشهای
command mode
حالت فرماندهی
colloidal state
حالت کلوییدی
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
creaminess
حالت سرشیری
deadness
حالت مرده
deliverable state
در حالت تحویل
deplorble condltion
حالت زار
circumstantiality
حالت وکیفیت
circuit opening
حالت مدارباز
childishness
حالت بچگی
doubtfulness
حالت تردید
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت تعادل
excited state
حالت برانگیخته
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
goutiness
حالت نقرسی
grittiness
حالت شنی
ground state
حالت پایه
hang over
حالت خماری
heat proof quality
حالت نسوزی
humanness
حالت انسانیت
amentia
حالت هذیان
affectivity
حالت عاطفی
i.c.
حالت اولیه
affectedly
با حالت بخودگرفته
iciness
حالت یخی
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
answer mode
حالت جواب
gas phase
حالت گازی
fugitiveness
حالت شخص
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
automatism
حالت خودکاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com