English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
Other Matches
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
prior possession تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
steady state حالت ثابت
modulating فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
modulates فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
modulate فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
secondhand کارکرده
skilled <adj.> کارکرده
experienced <adj.> کارکرده
second-hand <adj.> کارکرده
used <adj.> کارکرده
he has seen sevice کارکرده است
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
non condensing ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
he who انکه
one who انکه
encke انکه
that which انکه
whoever هر انکه
or یا انکه
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
ninthly نهم انکه
imprimis اول انکه
before پیش انکه
while حال انکه
on the condition that به شرط انکه
tenthly دهم انکه
seventhly هفتم انکه
provided مشروط به انکه
provided بشرط انکه
secondly دوم انکه
in the second place دوم انکه
for one thing <adv.> یکی انکه
even if ولو انکه
imprlmis نخست انکه
on one side <adv.> یکی انکه
on the one hand <adv.> یکی انکه
that که برای انکه
for one thing یکی انکه
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
his reputed son died انکه مشهوربودپسراوست مرد
his reputed son died انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
innocuously بی انکه گزندی رساند
inoffensively بی انکه زننده باشد
harmlessly بی انکه اسیبی رساند
lastly اخر از همه انکه
without his knowing it بدون انکه بداند
frothily بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
out of sigt out of mind از دل برود هر انکه از دیده برفت
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
numbly بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
inartistically بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
pointlessly بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
affirmance افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
inexorably بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
standing ثابت دستورالعمل ثابت
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
equitable mortgage بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
latest event time دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
to die a dry death مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
push pop stack ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
pat ثابت
patted ثابت
fixes ثابت
pats ثابت
undeviating <adj.> ثابت
static ثابت
patting ثابت
fix ثابت
firmest ثابت
firms ثابت
inalterable ثابت
firm ثابت
fixed ثابت
firmer ثابت
settled ثابت
fixed bridge پل ثابت
steadiest ثابت
rugged ثابت
steadies ثابت
fiducial ثابت
standstill ثابت
disputeless ثابت
solid ثابت
solids ثابت
steadier ثابت تر
changeless ثابت
specifics ثابت
specific ثابت
permanent ثابت
steadying ثابت
invariable ثابت
steady ثابت
established ثابت
steadied ثابت
incommutable ثابت
true ثابت
sustained ثابت
immovable ثابت
truest ثابت
thetic ثابت
sustains ثابت
constants ثابت
stables ثابت
thetical ثابت
stable ثابت
pegged ثابت
leger or ledger ثابت
unshaken ثابت
sustain ثابت
resolute ثابت
fixing ثابت
stationary ثابت
truer ثابت
equable ثابت
unswerving <adj.> ثابت
indelible ثابت
constant ثابت
hard and fast ثابت
loyal ثابت
constant capital سرمایه ثابت
conservative flux شاره ثابت
constants عدد ثابت
constants ثابت قدم
stabilizes ثابت کردن
capital asset سرمایه ثابت
capital goods دارایی ثابت
carbon fixed کربن ثابت
carbon fixed ذغال ثابت
costant load بار ثابت
fixes ثابت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com