Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
automatism
حالت خودکاری
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
automatization
خودکاری
automation
خودکاری
automaticity
خودکاری
automatism
خودکاری
autoscope
خودکاری نگار
design automation
خودکاری در طراحی
automatograph
خودکاری نگار
source data automation
خودکاری داده منبع
informatics
انفورماتیک خودکاری اگاهانه
datamation
خودکاری براساس داده ها
automat
دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
slot machines
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machine
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
automats
دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
assembling
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
case
حالت
disposition
حالت
situation
حالت
manner
حالت
situations
حالت
ill conditioned
بد حالت
status
حالت
makes
حالت
predicaments
حالت
predicament
حالت
line condition
حالت خط
estate
حالت
estates
حالت
self
حالت
expression
حالت
cases
حالت
expressions
حالت
idiocrasy
حالت
if
حالت
feverishness
حالت تب
glass eyed
بی حالت
posturing
حالت
postures
حالت
postured
حالت
posture
حالت
tempers
حالت
temper
حالت
fettle
حالت
moods
حالت
make
حالت
attitude
حالت
attitudes
حالت
pyreticosis
حالت تب
febricity
حالت تب
queasiness
حالت قی
tempered
حالت
state
حالت
phased
حالت
temperaments
حالت
temperament
حالت
states
حالت
phases
حالت
state-
حالت
phase
حالت
mood
حالت
stated
حالت
unexpressive
بی حالت
stances
حالت
grain
حالت
stance
حالت
stating
حالت
condition
حالت
initial state
حالت اغازی
ground state
حالت پایه
glassy state
حالت شیشهای
iciness
حالت یخی
i.c.
حالت اولیه
hang over
حالت خماری
locative
حالت مکانی
humanness
حالت انسانیت
heat proof quality
حالت نسوزی
idiocrasy
حالت مخصوص
idle position
حالت سکون
kashrut
حالت جواز
kashruth
حالت جواز
fluidity
حالت مایعی
domesticity
حالت اهلی
lethargically
با حالت سبات
limit state
حالت حدی
possessives
حالت اضافه
linearity
حالت طولی
liquid state
حالت مایع
possessive
حالت اضافه
thirstily
با حالت تشنگی
dative
حالت برایی
jussive
حالت امری
isopiestic
حالت فشارمتعادل
resilience
حالت ارتجاعی
defensively
حالت دفاعی
ignition condition
حالت احتراق
in a state of depression
در حالت افسردگی
in form
خوش حالت
defensively
با حالت تدافع
inactive status
حالت انتساب
incipience
حالت نخستین
nervousness
حالت عصبانی
incipincy
حالت نخستین
borderline state
حالت مرزی
input mode
حالت ورودی
insert mode
حالت درج
crudely
در حالت خامی
logical state
حالت یک منطقی
grittiness
حالت شنی
circumstantiality
حالت وکیفیت
spasticity
حالت تشنج
doubtfulness
حالت تردید
doughiness
حالت خمیری
balanced state
حالت متعادل
drinking bout
حالت مستی
drive state
حالت سائقی
drowsihead
حالت نیمخواب
eburnation
حالت عاجی
balanced state
حالت متوازن
eigenstate
حالت انرژی
balanced state
حالت تعادل
energy state
حالت انرژی
atilt
با حالت حمله
balminess
حالت مرهمی
burst mode
حالت پیوسته
colloidal state
حالت کلوییدی
command mode
حالت فرماندهی
conjugality
حالت زناشویی
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
circuit opening
حالت مدارباز
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
creaminess
حالت سرشیری
childishness
حالت بچگی
chararcter mode
حالت دخشهای
deadness
حالت مرده
deliverable state
در حالت تحویل
deplorble condltion
حالت زار
equation of state
معادله حالت
arborescence
حالت شاخهای
acedia
حالت خ-لسه
downiness
حالت کرکی
final state
حالت پایانی
free wheeling
حالت خلاصی
fugitiveness
حالت شخص
gas phase
حالت گازی
accidentalness
حالت اتفاقی
accusative
حالت مفعولی
sulkily
با حالت قهر
genitive
حالت اضافه
defensive
حالت تدافع
vitreus state
حالت شیشهای
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
affectedly
با حالت بخودگرفته
antisepsis
حالت ضد عفونی
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
answer mode
حالت پاسخ
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
answer mode
حالت جواب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com