English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
sea state حالت دریا
Other Matches
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
acajou دریا
holm دریا
lough اب دریا
benthos ته دریا
ground کف دریا
at sea در دریا
asea به دریا
asea در دریا
mere دریا
waterscape اب دریا
channeled دریا
channeling دریا
channelled دریا
channels دریا
seabed کف دریا
flooded رو د دریا
saltwater اب دریا
sea bed کف دریا
merest دریا
the blue دریا
the deep دریا
channel دریا
meerscham کف دریا
meerschaum کف دریا
overboard در دریا
flood رو د دریا
on the sea دریا
high tide مد دریا
high tides مد دریا
the wave دریا
main دریا
seas دریا
high water line خط مد دریا
sea foam کف آب دریا
ocean foam کف آب دریا
beach foam کف آب دریا
spume کف آب دریا
cuttlebone کف دریا
sepiolite کف دریا
sea froth کف دریا
sea foam کف دریا
bree دریا
cuttle bone کف دریا
d.j.'s locker ته دریا
high water مد دریا
sea دریا
floods رو د دریا
seashores ساحل دریا
seaports بندرساحلی دریا
seashore ساحل دریا
sea breeze نسیم دریا
datum level سطح اب دریا
thalassophobia دریا هراسی
sands شن کرانه دریا
seaside دریا کنار
dead in the water متوقف در دریا
seastrand دریا کنار
seaport بندرساحلی دریا
sea anchor لنگر دریا
seaport دریا بندر
low water پس رفت اب دریا
sea level سطح دریا
the lid of a kettle دریا سر کتلی
pelagic ساکن دریا
strands کنار دریا
seaborne دریا برد
sea breezes نسیم دریا
seascapes دورنمای دریا
on shore winds دریا باد
transmarine فرا دریا
ocean bound رهشپار دریا
seaboard کرانه دریا
seaboards کرانه دریا
seasickness دریا زدگی
strand کنار دریا
coasts کنار دریا
coast کنار دریا
the sea was lulled دریا ساکت شد
oversea انطرف دریا
the waves of the sea امواج دریا
the waves of the sea خیزابهای دریا
sailor دریا نورد
sailors دریا نورد
high tides حداکثر مد دریا
seascape دورنمای دریا
high tide حداکثر مد دریا
out bound رهسپار دریا
two star دریا دار
seaports دریا بندر
seacoast ساحل دریا
seaworthy اماده دریا
sea sickness دریا گرفتگی
sea shore کرانه دریا
sea purse گرداب دریا
sea cock شیر دریا
shipper دریا نورد
sea girt دریا بست
sea duty خدمت دریا
sea coast ساحل دریا
sea state وضعیت دریا
sea water damage خسارت اب دریا
seaway دریا راه
seacoast دریا کنار
seacraft دریا نوردی
seafolk دریا نوردان
seagirt محاط دریا
seagoer دریا نورد
shipman دریا نورد
seagoing دریا پیما
seagoing دریا نورد
seapuss گرداب دریا
seaward بسوی دریا
seafarer دریا نورد
seafarers دریا نورد
shores ساحل دریا
passage دریا کرایه
sea going باب دریا
sea-going باب دریا
passages دریا کرایه
briny مثل اب دریا
mares تاریکی دریا
mare تاریکی دریا
seabed بستر دریا
poseidon خدای دریا
sand شن کرانه دریا
sailer دریا نورد
davy jones جنی دریا
sea bed بستر دریا
shores کنار دریا
shore ساحل دریا
shore کنار دریا
waterside کنار دریا
ranges حدودجذر و مد دریا
ranged حدودجذر و مد دریا
range حدودجذر و مد دریا
sea coast کرانه دریا
sea born زاده دریا
sea board کناره دریا
high water دریا درحال مد
bottom bounce انعکاس از کف دریا
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
waterscape منظره اب دریا
marine transgression پیشروی دریا
heave of the sea زورخیزاب دریا
chlorinity غلظت اب دریا
deep-sea ژرف دریا
by sea ازراه دریا
surface-to-air دریا به هوا
risk دل به دریا زدن
adventure دل به دریا زدن
seahorses اسب دریا
anchor ice یخهای کف دریا
seahorse اسب دریا
seabirds مرغ دریا
maldemer ناخوشی دریا
seabird مرغ دریا
outbound رهسپار دریا
upcountry دور از دریا
man overboard ادم به دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com