Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
space condition
حالت فاصله
Search result with all words
relaxation time
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
space
فاصله دادن فاصله داشتن
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
intermittence
فاصله
intermezzo
فاصله
clearance
فاصله
gap
فاصله
length
فاصله
space
جا فاصله
spaces
جا فاصله
hiatus
فاصله
spaces
فاصله
head space
فاصله سر
per saltum
بی فاصله
lengths
فاصله
blankest
فاصله
space
فاصله
blank
فاصله
gaps
فاصله
spacing
فاصله
equidistant
هم فاصله
interregnums
فاصله
unremittingly
بی فاصله
interregnum
فاصله
interregna
فاصله
discontinuance
فاصله
ranged
فاصله
ranges
فاصله
blank character
فاصله
interval
فاصله
space bar
فاصله زن
single space
تک فاصله تو هم
en dash
خط فاصله ان
em dash
خط فاصله ام
distances
فاصله
distance
فاصله
range
فاصله
diastema
فاصله
tele
فاصله
keyspace
فاصله کلیدی
space bar
فاصله گذار
line to line spacing
فاصله سطور
space condition
شرط فاصله
stadimeter
فاصله یاب
vertical interval
فاصله عمودی
interval
فاصله زمانی
interval
فاصله تاکتیکی
intervalometer
فاصله سنج
spacing bias
پیشقدر فاصله
magnet gap
فاصله هوایی
deflationary gap
فاصله تنزلی
light gap
فاصله روشنایی
diatessaron
فاصله یک چهارم
interludes
بادخور فاصله
interlude
بادخور فاصله
light gap
فاصله نور
interim
فیمابین فاصله
line spacing
فاصله سطرها
line spacing
فاصله سطر
lattice spacing
فاصله شبکه
removed
فاصله خانوادگی
river
فاصله سفید
white space
فاصله سفید
known distance
فاصله معلوم
rivers
فاصله سفید
line spacing
فاصله خطوط
mode interval
فاصله نما
elongation
فاصله زاویهای
soft carriage return
خط فاصله خالی
distant
فاصله دار
spanning
فاصله معین
spanned
فاصله معین
track pitch
فاصله شیار
span
فاصله معین
tooth gap
فاصله دندانه
time interval
فاصله زمانی
lapsing
فاصله زمانی
lapses
فاصله زمانی
lapse
فاصله زمانی
vacation
فاصله دو اجلاس
vacations
فاصله دو اجلاس
polar distance
فاصله قطبی
terraces spacing
فاصله تراسها
piston clearnce
فاصله پیستون
intermissions
فاصله عود
intermission
فاصله عود
spans
فاصله معین
social distance
فاصله اجتماعی
unspaced practice
تمرین بی فاصله
unit distance
با فاصله واحد
signal distance
فاصله علامتی
sight distance
فاصله دید
shouting distance
فاصله صدا رس
shim
فاصله پرکن
safe distance
فاصله بی خطر
tritone
فاصله سه گام
respite _
فاصله استراحت
tritone
فاصله سه اهنگ
subinterval
فاصله فرعی
spaced
فاصله دار
range meter
فاصله سنج
normal interval
فاصله معمولی صف
telemeter
فاصله سنج
infighting
نبرد در فاصله کم
ignition gap
فاصله جرقه
head space
فاصله سر تیربار
haul distance
فاصله حمل
hard space
فاصله واصل
angular distance
فاصله زاویهای
frequency spacing
فاصله فرکانس
frequency distance
فاصله فرکانس
focal length
فاصله کانونی
ignition spark gap
فاصله جرقه
spacing
فاصله گذاری
spacing
فاصله بندی
interstice
ترک فاصله
clearance
فاصله باز
period/stretch/lapse of time
فاصله زمان
time period
فاصله زمان
period
فاصله زمان
time span
فاصله زمان
blank character
دخشه فاصله
focal distance
فاصله کانونی
interrupted
فاصله دار
interval
فاصله
[ریاضی]
distance meter
فاصله سنج
focussing
فاصله کانونی
focusses
فاصله کانونی
focussed
فاصله کانونی
focuses
فاصله کانونی
focused
فاصله کانونی
focus
فاصله کانونی
leading
فاصله خطوط
fiducial interval
فاصله اطمینان
center distance
فاصله مرکزی
center distance
فاصله ازمرکز
f. distance or length
فاصله کانونی
class interval
فاصله طبقه
close range
فاصله نزدیک
code distance
فاصله رمز
coherence distance
فاصله همدوسی
dutter
فاصله ستونها
confidence interval
فاصله اطمینان
confidence interval
فاصله اعتماد
dead rise
فاصله مرده
input gap
فاصله اولیه
space
جا فاصله مدت
space
فاصله گذاشتن
spaces
فاصله مدت
gulfs
فاصله زدوری
space
فاصله مدت
interspace
فاصله مدت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com