Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
English
Persian
spring
حالت فنری
springs
حالت فنری
Search result with all words
spring
حالت فنری داشتن
springs
حالت فنری داشتن
avalement
حالت فنری زانو
spring loaded
دارای حالت فنری
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
elastic
فنری
whippy
فنری
automatous
فنری
latch needle
فنری
springy
فنری
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
spring mattress
دشک فنری
snaps
گیره فنری
spring plate
صفحه فنری
spring pressure gage
فشارسنج فنری
spring suspension
تعلیق فنری
spring power hammer
چکش فنری
spring washer
واشر فنری
elasticity
خاصیت فنری
elastic pavement
روسازی فنری
snap
گیره فنری
snap switch
کلید فنری
spring balance
تعادل فنری
fahnestock clip
گیره فنری
farthingale
دامن فنری
scarificator
نشتر فنری
spring balanced
ترازوی فنری
spring contact
کنتاکت فنری
spring coupling
کوپلینگ فنری
spring
فنر فنری
door latch
چفت فنری
snapping
گیره فنری
eyeglass
عینک فنری
springs
فنر فنری
flexible roller bearing
رولبرینگ فنری
snapped
گیره فنری
hardboard
تخته فنری
latches
شب بند فنری
recoil
فنری بودن
recoiled
فنری بودن
recoils
فنری بودن
latch
شب بند فنری
washers
پولک فنری
washer
پولک فنری
lanternfolding
فانوس فنری
recoiling
فنری بودن
bouncy
فنری پس جهنده
hydrospring
فنری روغنی
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
spring tester
دستگاه ازمایش فنری
lock spring
قاب ساعت فنری
hydrospring
دستگاه فنری روغنی
resilient
نشان دهنده فنری
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
elastic
فنری سبک روح
tongues
زبانه فنری کوچک
dandy cart
چرخ فنری شیرفروشان
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
spring loaded
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
gates
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
lilt
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilts
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
impacts
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
hoopskirt
دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
line condition
حالت خط
pyreticosis
حالت تب
postured
حالت
makes
حالت
glass eyed
بی حالت
cases
حالت
fettle
حالت
ill conditioned
بد حالت
self
حالت
idiocrasy
حالت
if
حالت
predicament
حالت
case
حالت
tempers
حالت
posture
حالت
temper
حالت
febricity
حالت تب
feverishness
حالت تب
postures
حالت
posturing
حالت
estates
حالت
estate
حالت
queasiness
حالت قی
predicaments
حالت
make
حالت
tempered
حالت
status
حالت
stated
حالت
phases
حالت
phased
حالت
state-
حالت
unexpressive
بی حالت
condition
حالت
stances
حالت
stance
حالت
stating
حالت
states
حالت
state
حالت
grain
حالت
manner
حالت
moods
حالت
disposition
حالت
mood
حالت
situation
حالت
situations
حالت
attitude
حالت
attitudes
حالت
phase
حالت
expression
حالت
temperament
حالت
temperaments
حالت
expressions
حالت
heat proof quality
حالت نسوزی
idiocrasy
حالت مخصوص
defensively
حالت دفاعی
humanness
حالت انسانیت
iciness
حالت یخی
acedia
حالت خ-لسه
accusative
حالت مفعولی
accidentalness
حالت اتفاقی
i.c.
حالت اولیه
nervousness
حالت عصبانی
kashruth
حالت جواز
final state
حالت پایانی
defensively
با حالت تدافع
sulkily
با حالت قهر
incipincy
حالت نخستین
input mode
حالت ورودی
initial state
حالت اغازی
genitive
حالت اضافه
insert mode
حالت درج
incipience
حالت نخستین
inactive status
حالت انتساب
in form
خوش حالت
in a state of depression
در حالت افسردگی
isopiestic
حالت فشارمتعادل
ignition condition
حالت احتراق
jussive
حالت امری
defensive
حالت تدافع
idle position
حالت سکون
kashrut
حالت جواز
doughiness
حالت خمیری
drinking bout
حالت مستی
conjugality
حالت زناشویی
command mode
حالت فرماندهی
equation of state
معادله حالت
colloidal state
حالت کلوییدی
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
downiness
حالت کرکی
circumstantiality
حالت وکیفیت
facial expression
حالت چهره
circuit opening
حالت مدارباز
energy state
حالت انرژی
eigenstate
حالت انرژی
doubtfulness
حالت تردید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com