Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
attitude
حالت قرار گرفتن رفتار
attitudes
حالت قرار گرفتن رفتار
Other Matches
lool
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stand
قرار گرفتن
lie
قرار گرفتن
stymie
قرار گرفتن
stymies
قرار گرفتن
stymieing
قرار گرفتن
stymied
قرار گرفتن
lies
قرار گرفتن
lied
قرار گرفتن
attitudinize
حالت خاصی بخود گرفتن
pew
درنیمکت قرار گرفتن
colocate
کنار هم قرار گرفتن
pews
درنیمکت قرار گرفتن
surmount
بالا قرار گرفتن
surmounting
بالا قرار گرفتن
surmounts
بالا قرار گرفتن
surmounted
بالا قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
grade
در پایهای قرار گرفتن
grades
در پایهای قرار گرفتن
target pattern
شکل قرار گرفتن هدف
emotionalize
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
bearing direction
جهت قرار گرفتن یاطاقان
in one's good books (graces)
<idiom>
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
feel the pinch
<idiom>
در تنگنای مالی قرار گرفتن
bear
درسمت قرار گرفتن در سمت
bears
درسمت قرار گرفتن در سمت
to receive attantion
مورد توجه قرار گرفتن
poise of head
وضع قرار گرفتن سر روی تن
thermal exposure
در معرض حرارت قرار گرفتن
overlie
قرار گرفتن خفه کردن
aligns
دریک ردیف قرار گرفتن
alignments
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
snug
بطور دنج قرار گرفتن
equitant
رویهم قرار گرفتن برگها
alignment
قرار گرفتن مناسب در صفحه
align
دریک ردیف قرار گرفتن
aligning
دریک ردیف قرار گرفتن
alignment
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
aligned
دریک ردیف قرار گرفتن
averaging
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
venation
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
averages
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlap
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
luggage compartment
محل قرار گرفتن جامه دان
overlaps
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
formats
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
trifles
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
haul defilade
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
in situ
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
trifle
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
DD/D
نرم افزاری که لیستی از نوع و حالت دادههای پایگاه داده در اختیار قرار میدهد
battery groung pattern
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
superimposing
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
chopped
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
grain orientation
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
disposure
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
superimpose
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
unwarned exposed
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
chop
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
succeed
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
pillow
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trails
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
appose
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
trailing
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
pillows
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
succeeded
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimposes
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trail
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
quivered
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfere
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quiver
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
textures
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
quivering
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivers
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfered
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interferes
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish style
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish crossover
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
exposures
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
lionize
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
Act your age
[and not your shoe size]
!
به سن خودت رفتار بکن !
[مثل بچه ها رفتار نکن !]
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
preorbital
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
hang
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
align
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligning
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
skims
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skimmed
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
sprocket holes
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
arrested
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
treatments
رفتار
gestured
رفتار
gest
رفتار
misconduct
رفتار بد
bad conduct
سو رفتار
geste
رفتار
demeanor
رفتار
exploiting
: رفتار
treatment
رفتار
exploits
: رفتار
ergasia
رفتار
haviour
رفتار
havings
رفتار
treament
رفتار
exploit
: رفتار
thews
رفتار
demeanour
رفتار
behavior
رفتار
behaviour
رفتار
gesturing
رفتار
demarch
رفتار
gesture
رفتار
comportment
رفتار
conducted
رفتار
comports
رفتار
comporting
رفتار
comported
رفتار
comport
رفتار
ethic
رفتار
conducts
رفتار
conducting
رفتار
behaviuor
رفتار
actions
رفتار
demarche
رفتار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com