English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
balanced state حالت متوازن
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
well conditioned متوازن
balanced متوازن
isochronal متوازن
isochronous متوازن
harmonic متوازن
concordant متوازن
ampere balance امپرسنج متوازن
balance economy اقتصاد متوازن
balanced budget بودجه متوازن
equipoise متوازن کردن
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
counterbalancing متوازن سازی تقابلی
cyclically balanced budget بودجه متوازن ادواری
balanced growth model الگوی رشد متوازن
component of a symmetrical system مولفه دستگاه متوازن
balanced polyphase system مدار چند فاز متوازن
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
situation حالت
situations حالت
attitude حالت
attitudes حالت
estates حالت
estate حالت
phases حالت
stated حالت
idiocrasy حالت
expression حالت
expressions حالت
manner حالت
disposition حالت
ill conditioned بد حالت
phase حالت
state- حالت
temperaments حالت
temperament حالت
tempers حالت
moods حالت
mood حالت
cases حالت
unexpressive بی حالت
grain حالت
self حالت
tempered حالت
phased حالت
fettle حالت
predicaments حالت
predicament حالت
line condition حالت خط
stance حالت
stances حالت
temper حالت
case حالت
states حالت
makes حالت
make حالت
feverishness حالت تب
posturing حالت
condition حالت
posture حالت
postured حالت
glass eyed بی حالت
queasiness حالت قی
postures حالت
pyreticosis حالت تب
febricity حالت تب
state حالت
stating حالت
if حالت
status حالت
oxidation state حالت اکسایش
of a good d. خوش حالت
queasiness حالت تهوع
objective case حالت مفعولی
seismicity حالت ارتعاش
ragingly با حالت خشم
nebulosity حالت غباری
possessives حالت اضافه
normal state حالت نرمال
nominative case حالت فاعلی
sol state حالت سولی
nominative case حالت فاعلیت
trimmest وضع حالت
possessive حالت اضافه
solid state حالت جامد
trims وضع حالت
soild state حالت جامد
small ball پرتاب بی حالت
thirstily با حالت تشنگی
no load condition حالت بی باری
dative حالت برایی
skin the cat حالت گربهای
sentimentalism حالت احساساتی
trim وضع حالت
queasily با حالت تهوع
orthogonality حالت عمودی
spring حالت فنری
individualism حالت انفرادی
perpendicularity حالت عمودی
physical state حالت فیزیکی
real mode حالت واقعی
rapturously با حالت بیخودی
normality حالت عادی
plumbness حالت عمودی
protected mode حالت محفوظ
polyvalence حالت چندفرفیتی
polyvalency حالت چندفرفیتی
privileged mode حالت ممتاز
prone position حالت درازکش
aglow در حالت هیجان
reclining position حالت غنوده
periodicity حالت تناوبی
springs حالت فنری
output state حالت خروجی
sea state حالت دریا
oxidation number حالت اکسایش
saccharinity حالت قندی
resiliency حالت ارتجاعی
repellency حالت دفع
quantum state ویژه حالت
pyreticosis حالت حمائی
faintly در حالت ضعف
paramnesia حالت فراموشی
pastiness حالت خمیری
refractivity حالت انکسار
veins حالت تمایل
vein حالت تمایل
pulverulence حالت خاکی
problem state حالت مسئلهای
balanced state حالت تعادل
circuit opening حالت مدارباز
vitreus state حالت شیشهای
circumstantiality حالت وکیفیت
glassy state حالت شیشهای
gas phase حالت گازی
fugitiveness حالت شخص
free wheeling حالت خلاصی
final state حالت پایانی
colloidal state حالت کلوییدی
feminity حالت زنانه
goutiness حالت نقرسی
childishness حالت بچگی
chararcter mode حالت دخشهای
balanced state حالت متعادل
balminess حالت مرهمی
i.c. حالت اولیه
humanness حالت انسانیت
borderline state حالت مرزی
heat proof quality حالت نسوزی
genitive حالت اضافه
hang over حالت خماری
burst mode حالت پیوسته
ground state حالت پایه
grittiness حالت شنی
command mode حالت فرماندهی
feminineness حالت زنانه
deadness حالت مرده
energy state حالت انرژی
eigenstate حالت انرژی
eburnation حالت عاجی
drowsihead حالت نیمخواب
drive state حالت سائقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com