Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
liquescence
حالت میعان ابگونگی
Other Matches
liquid limit
مرز ابگونگی
fluidity
میعان
liquefaction
میعان
liquid limit
حد میعان
condensation
میعان
heat of condensation
گرمای میعان
condensate
محصول میعان
condensation
میعان گازها
molar heat of condensation
گرمای مولی میعان
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
feverishness
حالت تب
febricity
حالت تب
fettle
حالت
posturing
حالت
manner
حالت
status
حالت
posture
حالت
stance
حالت
postured
حالت
glass eyed
بی حالت
unexpressive
بی حالت
pyreticosis
حالت تب
temper
حالت
expressions
حالت
disposition
حالت
queasiness
حالت قی
tempers
حالت
expression
حالت
makes
حالت
situation
حالت
make
حالت
idiocrasy
حالت
situations
حالت
tempered
حالت
if
حالت
attitude
حالت
attitudes
حالت
postures
حالت
mood
حالت
stated
حالت
states
حالت
stating
حالت
moods
حالت
state-
حالت
stances
حالت
predicaments
حالت
predicament
حالت
grain
حالت
temperament
حالت
state
حالت
phases
حالت
estate
حالت
temperaments
حالت
cases
حالت
case
حالت
line condition
حالت خط
estates
حالت
self
حالت
ill conditioned
بد حالت
condition
حالت
phase
حالت
phased
حالت
logical state
حالت یک منطقی
grittiness
حالت شنی
kashrut
حالت جواز
liquid state
حالت مایع
locative
حالت مکانی
jussive
حالت امری
isopiestic
حالت فشارمتعادل
inactive status
حالت انتساب
input mode
حالت ورودی
incipincy
حالت نخستین
initial state
حالت اغازی
incipience
حالت نخستین
in form
خوش حالت
i.c.
حالت اولیه
idiocrasy
حالت مخصوص
humanness
حالت انسانیت
heat proof quality
حالت نسوزی
linearity
حالت طولی
idle position
حالت سکون
paramnesia
حالت فراموشی
hang over
حالت خماری
limit state
حالت حدی
ignition condition
حالت احتراق
insert mode
حالت درج
lethargically
با حالت سبات
in a state of depression
در حالت افسردگی
ground state
حالت پایه
kashruth
حالت جواز
iciness
حالت یخی
goutiness
حالت نقرسی
dative
حالت برایی
affectivity
حالت عاطفی
amentia
حالت هذیان
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
balanced state
حالت تعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت متعادل
balminess
حالت مرهمی
borderline state
حالت مرزی
burst mode
حالت پیوسته
chararcter mode
حالت دخشهای
affectedly
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
acedia
حالت خ-لسه
thirstily
با حالت تشنگی
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
domesticity
حالت اهلی
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
nervousness
حالت عصبانی
defensively
با حالت تدافع
defensively
حالت دفاعی
fugitiveness
حالت شخص
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
sulkily
با حالت قهر
accusative
حالت مفعولی
accidentalness
حالت اتفاقی
childishness
حالت بچگی
circuit opening
حالت مدارباز
circumstantiality
حالت وکیفیت
energy state
حالت انرژی
equation of state
معادله حالت
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
feminineness
حالت زنانه
feminity
حالت زنانه
final state
حالت پایانی
free wheeling
حالت خلاصی
gas phase
حالت گازی
glassy state
حالت شیشهای
eigenstate
حالت انرژی
eburnation
حالت عاجی
drowsihead
حالت نیمخواب
colloidal state
حالت کلوییدی
command mode
حالت فرماندهی
conjugality
حالت زناشویی
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
creaminess
حالت سرشیری
deadness
حالت مرده
deliverable state
در حالت تحویل
deplorble condltion
حالت زار
doubtfulness
حالت تردید
doughiness
حالت خمیری
downiness
حالت کرکی
drinking bout
حالت مستی
drive state
حالت سائقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com