Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
unstable state
حالت ناپایا
Other Matches
astable
ناپایا
unreliable
ناپایا
unstable
ناپایا ناپایدار
astable noltivibrator
نوسان ساز ناپایا
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
status
حالت
febricity
حالت تب
postures
حالت
feverishness
حالت تب
ill conditioned
بد حالت
posturing
حالت
postured
حالت
posture
حالت
unexpressive
بی حالت
queasiness
حالت قی
tempered
حالت
glass eyed
بی حالت
attitudes
حالت
manner
حالت
disposition
حالت
expressions
حالت
tempers
حالت
expression
حالت
make
حالت
if
حالت
makes
حالت
pyreticosis
حالت تب
temper
حالت
idiocrasy
حالت
situation
حالت
situations
حالت
attitude
حالت
fettle
حالت
state
حالت
stating
حالت
line condition
حالت خط
temperament
حالت
mood
حالت
phases
حالت
state-
حالت
phased
حالت
stated
حالت
states
حالت
moods
حالت
estate
حالت
cases
حالت
estates
حالت
predicaments
حالت
case
حالت
predicament
حالت
grain
حالت
stances
حالت
stance
حالت
self
حالت
phase
حالت
condition
حالت
temperaments
حالت
free wheeling
حالت خلاصی
vitreus state
حالت شیشهای
gas phase
حالت گازی
kashruth
حالت جواز
fugitiveness
حالت شخص
linearity
حالت طولی
locative
حالت مکانی
glassy state
حالت شیشهای
liquid state
حالت مایع
goutiness
حالت نقرسی
lethargically
با حالت سبات
kashrut
حالت جواز
jussive
حالت امری
isopiestic
حالت فشارمتعادل
ignition condition
حالت احتراق
in form
خوش حالت
insert mode
حالت درج
inactive status
حالت انتساب
incipience
حالت نخستین
input mode
حالت ورودی
initial state
حالت اغازی
idle position
حالت سکون
heat proof quality
حالت نسوزی
in a state of depression
در حالت افسردگی
grittiness
حالت شنی
ground state
حالت پایه
hang over
حالت خماری
humanness
حالت انسانیت
limit state
حالت حدی
i.c.
حالت اولیه
iciness
حالت یخی
idiocrasy
حالت مخصوص
incipincy
حالت نخستین
faintly
در حالت ضعف
affectedly
با حالت بخودگرفته
affectivity
حالت عاطفی
amentia
حالت هذیان
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
balanced state
حالت تعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت متعادل
balminess
حالت مرهمی
borderline state
حالت مرزی
burst mode
حالت پیوسته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
acedia
حالت خ-لسه
dative
حالت برایی
thirstily
با حالت تشنگی
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
domesticity
حالت اهلی
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
nervousness
حالت عصبانی
defensively
با حالت تدافع
defensively
حالت دفاعی
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
sulkily
با حالت قهر
accusative
حالت مفعولی
accidentalness
حالت اتفاقی
chararcter mode
حالت دخشهای
circuit opening
حالت مدارباز
drowsihead
حالت نیمخواب
eburnation
حالت عاجی
eigenstate
حالت انرژی
energy state
حالت انرژی
equation of state
معادله حالت
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
feminineness
حالت زنانه
feminity
حالت زنانه
childishness
حالت بچگی
final state
حالت پایانی
drive state
حالت سائقی
drinking bout
حالت مستی
circumstantiality
حالت وکیفیت
colloidal state
حالت کلوییدی
command mode
حالت فرماندهی
conjugality
حالت زناشویی
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
creaminess
حالت سرشیری
deadness
حالت مرده
deliverable state
در حالت تحویل
deplorble condltion
حالت زار
milkiness
حالت شیری
doubtfulness
حالت تردید
doughiness
حالت خمیری
downiness
حالت کرکی
steady state
حالت ثابت
transitivity
حالت متعدی
Lucky you!
<idiom>
خوش به حالت!
translucence
حالت زجاجی
translucency
حالت زجاجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com