Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
gestation
حاملگی وابسته بدوران رشد تخم یانطفه
Other Matches
primers
وابسته بدوران بشر اولیه
primer
وابسته بدوران بشر اولیه
protolithic
وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
progestational
وابسته بتغییرات هورمونی وبدنی زن قبل از حاملگی
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
conception
حاملگی
interesting condition
حاملگی
conceptions
حاملگی
fetation
حاملگی
pregnant
حاملگی
expectancy
پیش بینی حاملگی
expectance
پیش بینی حاملگی
roll
بدوران انداختن
rolls
بدوران انداختن
rolled
بدوران انداختن
progesterone
هورمون مربوط به قبل از دوره حاملگی
progestin
هورمون مربوط به قبل ازدوره حاملگی
parvenu
تازه بدوران رسیده
nouveau-riche
تازه بدوران رسیده
parvenus
تازه بدوران رسیده
nouveaux-riches
تازه بدوران رسیده
infantile
مربوط بدوران کودکی
nouveau riche
تازه بدوران رسیده
upstarts
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
it turned my head
سرم را بدوران انداخت یا گیج کرد
upstart
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
carpetbagger
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
carpetbaggers
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
elysian
وابسته به
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
diphtheric
وابسته به
belonging
وابسته ها
monitorial
وابسته به
attributable
وابسته به
pertianing
وابسته
attache
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
akin
وابسته
dependent
وابسته
federates
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
aquatic
وابسته به اب
appurtenant
وابسته
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
attendant
وابسته
commissarial
وابسته به
comprador
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
congenerous
وابسته
affiliating
وابسته
attendants
وابسته
tuitionary
وابسته به
interdependent
وابسته
cantabrigian
وابسته به
federate
وابسته
federated
وابسته
carpal
وابسته به مچ
federating
وابسته
cephalic
وابسته به سر
syncop
وابسته به غش
of kin
وابسته
thereof
وابسته به ان
pertinent
وابسته
attached
وابسته
relevant
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
elfin
وابسته به جن
febile
وابسته به تب
contingent
وابسته
germane
وابسته
pertaining
وابسته
hanger on
وابسته
sexual organs
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
wedded
وابسته
israelitish
وابسته به
subordinate
وابسته
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
levitical
وابسته به
messianic
وابسته به
relative
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
contingents
وابسته
subordinating
وابسته
riverrine
وابسته به
aortic
وابسته بشاهرگ
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pygmean
وابسته به پیگمی ها
vital
وابسته به زندگی
aortal
وابسته بشاهرگ
vital
وابسته بزندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
oracular
وابسته به وحی
puberal
وابسته به بلوغ
piscatory
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
piscatorial
وابسته به صیدماهی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
pubertal
وابسته به بلوغ
affiliated company
شرکت وابسته
analphabetic
وابسته به بیسوادی
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
pythian
وابسته به "اپولو"
anginal
وابسته به گلودرد
matrimonial
وابسته به عروسی
scientific
وابسته بعلم
antichristian
وابسته به دجال
photic
وابسته به تولیدنور
attache
وابسته نظامی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
pharisaic
وابسته به فریسی
army attache
وابسته نظامی
army attache
وابسته زمینی
homicidal
وابسته به ادمکشی
rectorial
وابسته به rector
ranine
وابسته به وزغ
rectal
وابسته به مقعد
solar
وابسته بخورشید
associated company
شرکت وابسته
petrologic
وابسته به سنگ
astronautical
وابسته به فضانوردان
surgical
وابسته به جراحی
investigatory
وابسته به رسیدگی
porcine
وابسته بخوک
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
rhinal
وابسته به بینی
photic
وابسته به نوروروشنایی
petiolar
وابسته به برگدم
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
pharyngal
وابسته به گلوگاه
photographic
وابسته به عکاسی
municipal
وابسته بشهرداری
press attache
وابسته مطبوعاتی
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
pessimistic
وابسته به بدبینی
generic
وابسته به تیره
nasal
وابسته به منخرین
nasal
وابسته به بینی
oratorical
وابسته به سخنرانی
presbyterial
وابسته به کشیش ها
focal
وابسته بکانون
landed
وابسته بزمین
planetary
وابسته به سیاره
mission
وابسته به ماموریت
materialistic
وابسته به مادیات
missions
وابسته به ماموریت
prefectorial
وابسته به اداری
prefectoral
وابسته به اداری
preemptive
وابسته به پیشدستی
preemptive
وابسته به حق شفعه
predial or prae
وابسته به زمین
naval
وابسته به کشتی
potamic
وابسته به رودها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com