English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
vehicle حامل رسانه
vehicles حامل رسانه
Other Matches
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
i/o فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
optical رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و..
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
vehicle حامل
conveyer حامل
conveyor حامل
carriers حامل
bearers حامل
bearer cheque چک حامل
carrier حامل
gerent حامل
stave حامل
vehicles حامل
porter حامل
porters حامل
bearer حامل
vector حامل
vectors حامل
bearer bond سند حامل
payable to the bearer در وجه حامل
linkboy حامل مشعل
bearer cheque چک در وجه حامل
bearing angle زاویه حامل
gestatorial حامل پاپ
messenger طناب حامل
messengers طناب حامل
bearers در وجه حامل
bearer در وجه حامل
messenger wire سیم حامل
image carrier حامل تصویر
carrier system سیستم حامل
radius vector شعاع حامل
linkmen حامل مشعل
vectorial حامل بردار
video carrier حامل ویدئو
carrier detect کشف حامل
bearing زاویه حامل
carrier detect تشخیص حامل
color carrier حامل رنگ
carrier wave موج حامل
carrier frequency بسامد حامل
vectors حامل بردار
vector حامل بردار
carrier frequency فرکانس حامل
carrier gas گاز حامل
thurifer حامل بخوردان
osborne shackle قلاب حامل
linkman حامل مشعل
breech block carrier حامل کولاس
transport ترابری حامل
thurifer حامل مجمر
sound carrier حامل صوت
transported ترابری حامل
tape transport حامل نوار
transporting ترابری حامل
transports ترابری حامل
data carrier حامل داده ها
data carrier حامل داده
carrier frequency فرکانس موج حامل
bearer stock اسناد در وجه حامل
caddies حامل وسایل بازیگر
caddy حامل وسایل بازیگر
caddied حامل وسایل بازیگر
caddie حامل وسایل بازیگر
caddying حامل وسایل بازیگر
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
carrier color signal پیام رنگی حامل
current carrying conductor رسانای حامل بار
perseus حامل راس الغول
stretcher-bearers حامل تخت روان
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
slaver کشتی حامل بردگان
comport دربرداشتن حامل بودن
comporting دربرداشتن حامل بودن
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
comported دربرداشتن حامل بودن
victualler کشتی حامل خواربار
warrant to bearer به حواله کرد حامل
weapon carrier حامل جنگ افزار
stretcher-bearer حامل تخت روان
stave روی خط حامل نوشتن
stretcher bearer حامل تخت روان
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
bearer bond سند در وجه حامل
carrier برنامه حامل میکرب
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
comports دربرداشتن حامل بودن
carrier حامل غلطک حمال
carriers برنامه حامل میکرب
persi حامل راس الغول
carriers حامل غلطک حمال
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
blank endorsement فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
vehicle رسانه
media رسانه ها
medium رسانه
vehicles رسانه
channelled رسانه
channeled رسانه
channels رسانه
channel رسانه
channeling رسانه
mediums رسانه
virgin medium رسانه بکر
input media رسانه ورودی
transfer medium رسانه انتقال
multimedia چند رسانه
answer/originate رسانه ارتباطی
output media رسانه خروجی
magnetic media رسانه مغناطیسی
media eraser رسانه پاک کن
media specialist متخصص رسانه ها
media conversion تبدیل رسانه ها
hypermedia مافوق رسانه
media رسانه ها واسطه ها
end of medium انتهای رسانه
empty medium رسانه تهی
data medium رسانه داده ها
strop ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
disc رسانه مغناطیسی دیسک
discs رسانه مغناطیسی دیسک
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
auxiliary هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliaries هر رسانه ذخیره سازی داده
storage هر رسانه ذخیره سازی داده
multiplex ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
read بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
reads بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
erasing پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
gap فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
erases پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erased پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erase پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
play back خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی
gaps فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
physical توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
mfm روش ذخیره داده روی رسانه مغناطیسی
media خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
saturation خطای ناشی ازاشباع رسانه ذخیره سازی مغناطیسی
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
write وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
read رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
modified frequency modulation روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
answers زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answering زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com