Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (10 milliseconds)
English
Persian
partisan
حامی پیرو متعصب
partisans
حامی پیرو متعصب
partizan
حامی پیرو متعصب
Other Matches
true-blue
پیرو متعصب
religionist
پیرو متعصب دین
rabid
متعصب
chauvinistic
متعصب
moralistic
متعصب
dogmatist
متعصب
one idead
متعصب
hard shell
متعصب
dogmatic
متعصب
biassed
متعصب
bigot
متعصب
fanatic
متعصب
prejudiced
متعصب
bigots
متعصب
furious
متعصب
narrow-minded
متعصب
fanatics
متعصب
backer
حامی
supporters
حامی
supporter
حامی
abetter or abettor
حامی
abetter
حامی
sponsoring
حامی
sponsors
حامی
supportive
حامی
backers
حامی
upholder
حامی
bulwarks
حامی
bulwark
حامی
patrons
حامی
upholders
حامی
sponsor
حامی
patronless
بی حامی
patron
حامی
shields
حامی
shield
حامی
actors
حامی
actor
حامی
advocate
حامی
vindicator
حامی
support r
حامی
supportless
بی حامی
unbacked
بی حامی
sustentacular
حامی
fanatical
شخص متعصب
hide bound
خشکیده متعصب
fanaticize
متعصب کردن
chessophrenetic
متعصب شطرنج
zeal
غیور متعصب
fanatic
شخص متعصب
fanatics
شخص متعصب
intolerant
بی گذشت متعصب
bigoted
متعصب و سرسخت
sponsored
حامی سرپرست
tribune
حامی ملت
nepotist
حامی خویشاندان
partizan etc
هواخواه حامی
partizan etc
حامی طرفدارانه
patroness
حامی مونث
protector
حامی سرپرست
robin hood
حامی ضعفا
our esteemed patron
حامی محترم ما
factioneer
هوادار حامی
protectors
حامی سرپرست
ultra
خیلی متعصب مافوق
bigot
ادم خرافاتی متعصب
bigots
ادم خرافاتی متعصب
chauvinist
میهن پرست متعصب
hamito semitic
از نژاد حامی وسامی
sponsor
التزام دهنده حامی
sponsoring
التزام دهنده حامی
advocating
طرفداری کردن حامی
boosters
حامی ترقی دهنده
booster
حامی ترقی دهنده
sponsors
التزام دهنده حامی
advocated
طرفداری کردن حامی
advocates
طرفداری کردن حامی
tribuneship
مقام حامی ملت
vigilante
پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
vigilantes
پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
zealots
ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
bluenose
ادم متعصب وسخت گیر
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
zealot
ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
maecenas
حامی و حافظ علم وادب
squirish
سلحشور وار شبیه حامی زن
sequent
پیرو
slaves
پیرو
sequela
پیرو
sequacious
پیرو
secondary planet
پیرو
slaved
پیرو
slave
پیرو
succedaneous
پیرو
slaving
پیرو
cohorts
پیرو
followers
پیرو
follower
پیرو
cohort
پیرو
pursuant
پیرو
thereinafter
پیرو ان
follwer
پیرو
henchman
پیرو
henchmen
پیرو
satellites
پیرو
satellite
پیرو
to heel
پیرو
lar n
در روم باستان نام یکی ازخدایان حامی خانه
vassal
تابع پیرو
obedient to the law
پیرو قانون
disciples
پیرو هواخواه
vassals
تابع پیرو
disciple
پیرو هواخواه
faddish
پیرو مد زودگذر
succedent
پیرو متعاقب
shiite
پیرو شیعه
platonic
پیرو افلاطون
leninist
پیرو لنین
platonist
پیرو افلاطون
law-abiding
پیرو قانون
sidekick
ادم پیرو
rightteous
پیرو شریعت
adherent
تابع پیرو
satellite processor
پردازشگر پیرو
sidekicks
ادم پیرو
adherents
تابع پیرو
mumpsimus
ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
wesleyan
پیرو جان وسلی
dialectician
پیرو منطق استدلالی
conservative
پیرو سنت قدیم
classical
پیرو سبکهای باستانی
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
pragmatist
پیرو فلسفه عملی
stoic
پیرو فلسفه رواقیون
realist
پیرو مکتب realism
realists
پیرو مکتب realism
master slave system
سیستم راهبر پیرو
shia
پیرو مذهب شیعه
shiite
پیرو مذهب شیعه
slave mode
حالت پیرو یا برده
episcopalian
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians
پیرو کلیسای اسقفی
conservatives
پیرو سنت قدیم
sunnite
پیرو مذهب سنت
socratic
پیرو حکمت سقراط
epicure
پیرو عقیده اپیکور
stoical
پیرو فلسفه رواقیون
epicures
پیرو عقیده اپیکور
atistotelian
وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
governmentalize
پیرو و تابع قانون کردن
sensuous
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
follower
پیرو مذهب شیعه مقلد
manichean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
followers
پیرو مذهب شیعه مقلد
to lead away
پیرو خود کردن کشیدن
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
malthusian
پیرو عقیده توماس مالتوس
manichaean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
rabbinist
پیرو خاخام هایاعلمای یهود
manichee
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
sensualist
پیرو هوای نفس واحساس
kantian
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
pythagorean
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
sensuously
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
cynic
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
platonize
پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
cynics
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
shavian
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
stalinize
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
pindaric
پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
patron saint
امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saints
امام یا شخص مقدس حامی شخص
sunni
اهل سنت پیرو مذهب سنت
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com