English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (4 milliseconds)
English Persian
bear حاوی بودن
bears حاوی بودن
Search result with all words
multiple حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
cover حاوی بودن درپوش
coverings حاوی بودن درپوش
covers حاوی بودن درپوش
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
Other Matches
envelope نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belong مال کسی بودن وابسته بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
moons سرگردان بودن اواره بودن
disagreed مخالف بودن ناسازگار بودن
moon سرگردان بودن اواره بودن
wanted فاقد بودن محتاج بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
urgency فوتی بودن اضطراری بودن
governs نافذ بودن نافر بودن بر
reside ساکن بودن مقیم بودن
disagree مخالف بودن ناسازگار بودن
governed نافذ بودن نافر بودن بر
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
appertains مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
govern نافذ بودن نافر بودن بر
slouch خمیده بودن اویخته بودن
resided ساکن بودن مقیم بودن
includes شامل بودن متضمن بودن
include شامل بودن متضمن بودن
precede جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precedes جلوتر بودن از اسبق بودن بر
look for منتظر بودن درجستجو بودن
abuts مماس بودن مجاور بودن
want فاقد بودن محتاج بودن
stravage سرگردان بودن بی هدف بودن
resides ساکن بودن مقیم بودن
having مالک بودن ناگزیر بودن
have مالک بودن ناگزیر بودن
inhere جبلی بودن ماندگار بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
slouches خمیده بودن اویخته بودن
abut مماس بودن مجاور بودن
consists شامل بودن عبارت بودن از
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
owed مدیون بودن مرهون بودن
pertained مربوط بودن متعلق بودن
pend معوق بودن بی تکلیف بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
stravaig سرگردان بودن بی هدف بودن
depends مربوط بودن منوط بودن
agreeing متفق بودن همرای بودن
consisting شامل بودن عبارت بودن از
pertains مربوط بودن متعلق بودن
depended مربوط بودن منوط بودن
conditionality شرطی بودن مشروط بودن
owes مدیون بودن مرهون بودن
depend مربوط بودن منوط بودن
disagrees مخالف بودن ناسازگار بودن
agree متفق بودن همرای بودن
owe مدیون بودن مرهون بودن
consist شامل بودن عبارت بودن از
abutted مماس بودن مجاور بودن
discord ناجور بودن ناسازگار بودن
haze گرفته بودن مغموم بودن
abler لایق بودن مناسب بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
agrees متفق بودن همرای بودن
to be due مقرر بودن [موعد بودن]
consisted شامل بودن عبارت بودن از
ablest لایق بودن مناسب بودن
receptacle حاوی
Inc حاوی
receptacles حاوی
encyclopaedical حاوی
encyclopaedic حاوی
encyclopaedia کتاب حاوی
emblematical حاوی نشانه
emblematic مشعر حاوی
copper bearing محتوی مس حاوی مس
manganiferous حاوی منگنز
nickeliferous حاوی نیکل
titaniferous حاوی تیتانیوم
titanous حاوی تیتانیوم
mission type حاوی ماموریت
aurous حاوی طلا
hot-wired سیم حاوی الکتریسیته
shelling جعبه حاوی باروت
shells جعبه حاوی باروت
antiserum سرم حاوی پادتن
hot wire سیم حاوی الکتریسیته
up to date حاوی اخرین اطلاعات
hot-wiring سیم حاوی الکتریسیته
millesimal حاوی هزارمین قسمت
hot-wires سیم حاوی الکتریسیته
boarded تخته حاوی نقشه
hot-wire سیم حاوی الکتریسیته
null مجموعه حاوی صفرها
numeric آرایه حاوی اعداد
up-to-date حاوی اخرین اطلاعات
Dingbat نوشتاری که حاوی ستاره
board تخته حاوی نقشه
shell جعبه حاوی باروت
burster tube لوله حاوی منفجرکننده
informative حاوی اطلاعات مفید
ammonial canister فرف حاوی امونیاک
leaders رکورد اولیه حاوی اطلاعات
capsule لوله حاوی مواد منفجره
charge sheets ورقه حاوی مشخصات متهم
capsules لوله حاوی مواد منفجره
numeric که فقط حاوی اعداد هستند
smoke candle جعبه حاوی عامل دودانگیز
hyperacid حاوی مقدار زیادی اسید
leader رکورد اولیه حاوی اطلاعات
playbook دفترچه حاوی کروکی مانورها
charge sheet ورقه حاوی مشخصات متهم
parent object صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
phone books دفتر حاوی شمارههای تلفن
foul ground قسمت حاوی ته نشینهای ته دریا
axiomatic حاوی پند یا گفتههای اخلاقی
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
microcontroller مدار مجتمع که حاوی CPU
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
pl/ حاوی خصوصیات FORTRAN, COBOL, ALGOL
usenet بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
mordant dyes [رنگ های حاوی مواد دندانه ای]
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
operand عملوندی که فقط حاوی اعداد باشد
multi دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
multi- دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
parent folder پروندهای که حاوی پروندههای دیگر است
modes که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
Christmas trees جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
aposematic حاوی نکتهء مهم و قابل گوشزد
empties هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
jobs فایلی که حاوی دستورات در gcl است
extends مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
objecting پانج کارت که حاوی برنامه است
M out of N code سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
null لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
direct objects پانج کارت که حاوی برنامه است
empty هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
false کدی که حاوی مقادیری بدوی حد است
indirect objects پانج کارت که حاوی برنامه است
objected پانج کارت که حاوی برنامه است
HTTPD وب سرور که حاوی توابع پردازش فرم ها
object پانج کارت که حاوی برنامه است
B box که حاوی آدرس آغاز برنامه است
extending مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extend مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
datagram که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
register که حاوی آدرس شروع برنامه است
channelling لوله محافظ حاوی کابل ها و سیم ها
registering که حاوی آدرس شروع برنامه است
executable file فایلی که حاوی برنامه باشد و نه داده
registers که حاوی آدرس شروع برنامه است
emptier هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
objects پانج کارت که حاوی برنامه است
emptied هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
job فایلی که حاوی دستورات در gcl است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com