English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
amino حاوی ریشهء امین وابسته به عامل امین
Other Matches
fiducial وابسته به امین ترکه
single hearted امین
verily امین
depositary امین
trustee امین
selah "امین "
trustees امین
amen امین
thirtieth سی امین
single-minded امین
person in a position of trust امین
trusty امین
amine امین
trustworthy امین
single minded امین
fiduciary امین
bailee امین
secondary amine امین 2 درجه
arylamine اریل امین
personal representative امین ترکه
officers امین صلح
tertiary amine امین 3 درجه
primery amine امین 1 درجه
deamination امین زدایی
alkylamine الکیل امین
amine terminus امین انتهایی
Justices of the Peace امین صلح
transmination انتقال امین
faithworthy امین معتبر
Justice of the Peace امین صلح
officer امین صلح
peace officer امین صلح
mao بازدارنده اکسیداز تک امین
honeysuckle پیچ امین الدوله
monoamine oxidase inhibitor بازدارنده اکسیداز تک امین
tertiary amine امین نوع سوم
to put بدست امین دادن
secondary amine امین نوع دوم
amination امین دار کردن
amino sugar قند امین دار
JP مخفف امین صلح
JPs مخفف امین صلح
bailiffs امین صلح یاقاضی
amination امین دار شدن
bailiff امین صلح یاقاضی
primery amine امین نوع اول
honest درست کار امین
pendent lite حکم معلق امین ترکه
twinflower پیچ امین الدوله معطرامریکایی
field cornet کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
Justices of the Peace امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justice of the Peace امین صلح دادرس دادگاه بخش
plene administravit دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
trust company شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
letters of administration حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
smoke candle جعبه حاوی عامل دودانگیز
masters نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
mastered نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
users بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
factorial وابسته به عامل یاکارخانه
boot دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
boot روی یک دیسک سخت با بیشتر از یک بخش بخشی که حاوی برنامه راه انداز و سیستم عامل است
acetylation ورود ریشهء
acetylate دارای ریشهء
acetylize دارای ریشهء
startup disk فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
acetyl ریشهء یک فرفیتی بفرمول CO3CH
com file در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
fat در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fattest در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fatter در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fats در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
envelope نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
circulars لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
aconite تاج الملوک ریشهء تاج الملوک
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
operative عامل
acting عامل
agent representative عامل
device عامل
procurators عامل
procurator عامل
devices عامل
factor عامل
agencies عامل
agency عامل
principal عامل
operatives عامل
principals عامل
assignee عامل
propellent عامل
functionery عامل
factors عامل
doer عامل
doers عامل
v factor عامل وی
active عامل
operator عامل
operant عامل
agents عامل
attorney عامل
attorneys عامل
operators عامل
propellants عامل
propellant عامل
elements عامل
actions عامل
action عامل
coagent هم عامل
agent عامل
element عامل
parameters عامل
parameter عامل
operating عامل
growth factor عامل رشد
pull device عامل کششی
passives غیر عامل
leaven عامل کارگر
psychochemical agent عامل عصبی
human factor عامل انسانی
leavening عامل کارگر
factor عامل مشترک
passive غیر عامل
accountable disbursing officer افسر عامل
leavens عامل کارگر
safety factor عامل تامین
aborticide عامل سقط
absorbing agent عامل جذب
reducer عامل کم کننده
reactors عامل واکنش
releasing agent عامل رهاکننده
reactor عامل واکنش
reducing agent عامل کاهنده
structure factor عامل ساختار
pesticide عامل ضد طاعون
parasiticide عامل طفیلی کش
precipitant عامل رسوب
precipitating factor عامل اشکارساز
mouthpiece سخنگو عامل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com