Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
bas relif	حجاری ونقوش برجسته برجسته
Other Matches
relief	حجاری برجسته
anaglyph	حجاری برجسته
alto-rilievo	[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model	مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing	طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
saliency	نکته برجسته موضوع برجسته
salience	نکته برجسته موضوع برجسته
embossment	نقوش برجسته برجسته کاری
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph	نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse	برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
starring	برجسته
prominent	برجسته
staring	برجسته
ridged	برجسته
illustrated	برجسته
crowned	برجسته
rilievo	برجسته
salient	برجسته
torose	برجسته
stereometric	برجسته
stereometric	خط برجسته
relievo	برجسته
in relief	برجسته
kenspeckle	برجسته
laureate	برجسته
dominant	برجسته
raised	برجسته
masterwork	برجسته
of d.	برجسته
pre eminent	برجسته
noted	برجسته
prosilient	برجسته
outstandingly	برجسته
outstanding	برجسته
relief emboss	برجسته
eminent	برجسته
illustrous	برجسته
predominant	برجسته
convex	برجسته
overriding	برجسته
illustrious	برجسته
mainline	برجسته
mainlined	برجسته
prime	برجسته
primed	برجسته
primes	برجسته
par excellence	برجسته
mainlines	برجسته
pre-eminent	برجسته
mainlining	برجسته
cordon bleu	برجسته
distinguished	برجسته
conspicuous	برجسته
strikingly	برجسته
striking	برجسته
piece de resistance	فقره برجسته
personage	شخص برجسته
projection welding	جوش برجسته
bas relief	برجسته کوتاه
swells	برجسته شیک
mezzo rillievo	نیم برجسته
effigy	تصویر برجسته
bossing	ارباب برجسته
projects	برجسته بودن
aegicranium	آذین برجسته سر
bosses	ارباب برجسته
notbility	شخص برجسته
raised shoulder	شانه برجسته
projected	برجسته بودن
topography	برجسته نگاری
boss	ارباب برجسته
palmy	برجسته کامیاب
bossed	ارباب برجسته
effigies	تصویر برجسته
bas relif	نقوش برجسته
personages	شخص برجسته
project	برجسته بودن
magnific	معروف برجسته
exaggerated stereoscopy	برجسته بین
illustriously	برجسته وار
high relief	نقوش برجسته
contour map	نقشه برجسته
mezzo relief	نیم برجسته
half relief	نیم برجسته
drop shadow	سایه برجسته
egregious	برجسته نمایان
emboss	برجسته کردن
embossed alphabet	الفبای برجسته
front face	سطح برجسته
leading	عمده برجسته
relief	برجسته کاری
laureatel	شاعر برجسته
embossed	برجسته شده
acrography	گچ کاری برجسته
bas-relief	برجسته کاری
alto relievo	برجسته بلند
anaglyph	تزئینات برجسته
affigy	تصویر برجسته
in relief	بطور برجسته
bas relif	نقش کم برجسته
basso relief	برجسته کوتاه
fash butt welding	جوش برجسته
milestones	مرحله برجسته
smatt	برجسته زیرکانه
topographic map	نقشه برجسته
eminently	بطور برجسته
salient pole	قطب برجسته
saleintiant	برجسته چشمگیر
saleint	برجسته چشمگیر
distinguished	برجسته مهم
feats	کار برجسته
raised figure	طرح برجسته
stereoscopic	برجسته بینی
stand out	برجسته بودن
stand out	برجسته عالی
cordon bleu	آدم برجسته
stucco relief	گچبریهای برجسته
signally	بطور برجسته
stereoscopics	برجسته نمایی
stereoscopic	برجسته بین
swell	برجسته شیک
swelled	برجسته شیک
milestone	مرحله برجسته
to make one's mark	برجسته شدن
to put forward	برجسته نمودارکردن
to stand out	برجسته بودن
contour	نقشه برجسته
feat	کار برجسته
bas-relief	نقش کم برجسته
bas-reliefs	برجسته کوتاه
bas-reliefs	نقش کم برجسته
signalize	برجسته کردن
relief map	نقشه برجسته
premiere	هنرپیشه برجسته
premiered	هنرپیشه برجسته
premieres	هنرپیشه برجسته
premiering	هنرپیشه برجسته
humdinger	تفوق برجسته
humdingers	تفوق برجسته
bas-relief	برجسته کوتاه
bas relief	نقش کم برجسته
to create an image for oneself as somebody	برجسته شدن
predominantly	بطور برجسته
poet laureate	شاعر برجسته
tyupical	نوبهای برجسته
relief emboss	نقشه برجسته
premier	هنرپیشه برجسته
premiers	هنرپیشه برجسته
relievo	برجسته کاری
aegicrane	آذین برجسته سر
high light	نکات برجسته یا جالب
high relief	نقش تمام برجسته
illustriously	بطور برجسته مشهورانه
goffer	مجعدکردن برجسته کردن
to stand out in relief	برجسته یا روشن بودن
vectograph	عکس برجسته بینی
to bring out in relief	برجسته یا روشن کردن
stereoscopic pair	زوج برجسته بینی
perspective spatial model	مدل برجسته بینی
distinguished rug	قالی با ارزش و برجسته
person of f.	شخص برجسته یا با نفوذ
papillary lines	خطهای برجسته انگشتها
oner	شخص یا چیز برجسته
narrative relief	نقش برجسته توصیفی
low relief	نقش نیم برجسته
living picture	نمایش یاتصویر برجسته
relief map	نقشه برجسته نما
stereoscopy	سیستم برجسته بینی
stereometric	وابسته بترسیمات برجسته
stereoscope	دستگاه برجسته بین
bell-cast	[لبه ی برجسته بام]
narrative relief	نقش برجسته روایتی
raised type	حروف برجسته برای
biggest	ستبر ادم برجسته
markedly	بطور برجسته یا محسوس
landmark	واقعه برجسته راهنما
bank	قسمت برجسته سر پیچ
banks	قسمت برجسته سر پیچ
snarls	بغرنجی برجسته کردن
brocade	پارچه ابریشمی گل برجسته
bigwig	شخص مهم و برجسته
bigwigs	شخص مهم و برجسته
inconspicuous	غیر برجسته کمرنگ
noticeable	قابل ملاحضه برجسته
landmarks	واقعه برجسته راهنما
big	ستبر ادم برجسته
bigger	ستبر ادم برجسته
brilliantly	چنانکه برجسته باشد
embossing die	حدیده برجسته کاری
snarling	بغرنجی برجسته کردن
distinguished unit citation	نشان یکان برجسته
bold faced type	حروف سیاه برجسته
snarled	بغرنجی برجسته کردن
convex fillet weld	جوش نواری برجسته
bosomy	دارای پستان برجسته
bosomed	دارای سینه برجسته
snarl	بغرنجی برجسته کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com