English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
garnet حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnets حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
Other Matches
articulation مفصل لولا
gimmal مفصل لولا
glenoid fossa or cavity گودی مفصل کاسه مفصل
current سیلان
yield point حد سیلان
streams سیلان
liquid limit حد سیلان
flow سیلان
flux سیلان
runoff سیلان
flowed سیلان
flows سیلان
streamed سیلان
stream سیلان
silicon hydride سیلان
silane سیلان
currents سیلان
jujube سیلان سیلانک
ceylon سراندیب سیلان
energy flow سیلان انرژی
stream of consciousness سیلان ذهن
electron flow سیلان الکترون ها
pour point نقطه سیلان
electron current سیلان الکترونها
ptyalism سیلان بزاق
fluxing power قدرت سیلان
melanite حجر سیلان سیاه
leucorrhoea جریان سفید سیلان ابیض
pivoted لولا
linkage point لولا
tails دم یک لولا
tailed دم یک لولا
tail دم یک لولا
pivots لولا
Hinduism لولا
hinge لولا
pivot لولا
pin لولا
pinned لولا
pinning لولا
joint لولا
hinges لولا
loris دونوع بوزینه تنبل سیلان وهندوستان
unhinges از لولا در اوردن
unhinge از لولا در اوردن
pintle میله لولا
bands نوار لولا
pintle center نقطه لولا
band نوار لولا
hinge لولا زدن
split pin میله لولا
split pen میله لولا
unhinging از لولا در اوردن
hinges لولا زدن
garnetiferous لولا دار
butts لولا فرنگی
butted لولا فرنگی
butt لولا فرنگی
hinges لولا چرخش لولایی
hinge لولا چرخش لولایی
polyptych تصویر یا پنجره یا در لولا دارتاشو
flowed لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flows لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
palmyra یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
clamshell کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
espangnolette [پنجره لولا دار با چرخ دنده های کوچک]
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
balanced control surfaces سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
tabbed flap فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
fulsome مفصل
voluminous مفصل
copious مفصل
Hinduism مفصل
pivots مفصل
spacious مفصل
inarticulate بی مفصل
coupling مفصل
copula مفصل
copulas مفصل
commissure مفصل
articulation مفصل
juncture مفصل
pivoted مفصل
hinge مفصل
pivot مفصل
hinges مفصل
anarthrous بی مفصل
fine drawn مفصل
joint مفصل
jointless بی مفصل
baom joomok یک مفصل
inventorial مفصل
linkage point مفصل
socket مفصل
sockets مفصل
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
arthritis التهاب مفصل
juncture پیوستگی مفصل
arthritis اماس مفصل
splicing مفصل بافته
hip joint مفصل ران
synarthrosis مفصل بی حرکت
synosteology مفصل شناسی
sleeve موف مفصل
sleeves موف مفصل
splice مفصل بافته
spliced مفصل بافته
splices مفصل بافته
hinge joint مفصل لولایی
abarticulation مفصل متحرک
toggle joint مفصل زانویی
facets بند مفصل
knee joint مفصل زانو
multiple cable joint مفصل انشعاب
largo اهسته و مفصل
swivel مفصل گردان
swivelled مفصل گردنده
swivelled مفصل گردان
luncheons غذای مفصل
swivels مفصل گردان
facet بند مفصل
ample فراوان مفصل
steering swivel مفصل فرمان
articulation مفصل بندی
in great detail با جزئیات مفصل
choke joint مفصل چوکی
trunnion مفصل افقی
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
swivels مفصل گردنده
palaver گفتگوی مفصل
ginglymus مفصل لولایی
pigtails مفصل دم خوکی
pigtail مفصل دم خوکی
diarthrosis مفصل متحرک
ankylosis جمود مفصل
swivel مفصل گردنده
disjoint از مفصل دراوردن
universal joint مفصل چرخنده
clip مفصل کابل
clipped مفصل کابل
detail part قسمت مفصل
scape مفصل اصلی
articulate مفصل دارکردن
articulates مفصل دارکردن
articulating مفصل دارکردن
glene کاسه مفصل
clips مفصل کابل
clippings مفصل کابل
arthrology مفصل شناسی
high tea عصرانه مفصل
hip مفصل ران
hips مفصل ران
luncheon غذای مفصل
swivel joint مفصل گردان
joint مفصل پیوندگاه
joint resistance مقدار مقاومت مفصل
thurl مفصل خاصره گوسفند
dimerous دارای مفصل دوبخشی
double jointed دارای مفصل کاذب
arthritic مبتلا به اماس مفصل
arthropod جانور مفصل دار
In ditail . Diffusively . بطور مفصل ( مفصلا")
double-jointed دارای مفصل کاذب
diffusively بطور منتشر و یا مفصل
disjoint در رفتن از مفصل درامدن
acondylose بدون بند یا مفصل
naker دمامه عصرانه مفصل
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
kettledrums دمامه عصرانه مفصل
hitsu shiubi مفصل انگشت وسط
arthropoda جانوران مفصل دار
amplified مفصل گفتن یانوشتن
amplifies مفصل گفتن یانوشتن
amplify مفصل گفتن یانوشتن
amplifying مفصل گفتن یانوشتن
kettledrum دمامه عصرانه مفصل
kettle drum دمامه عصرانه مفصل
acondylous بدون بند یا مفصل
enarthrosis مفصل کام و زبانهای
clamping sleeve مفصل مهار کننده
cable joint مفصل اتصال کابل
choke flange joint مفصل چوکی ال شکل
gabfest محاوره طولانی و مفصل
joint مفصل اتصال ضربهای
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
luxation در رفتگی مفصل استخوان
hip joint مفصل استخوان خاصره وران
arthritic مربوط به ورم و اماس مفصل
rabbet joint بست یا مفصل کنش کاوی
internode قسمت میان دو بندیا مفصل
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
dactylus بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
submission hold کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com