Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
airspace
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
Other Matches
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
virtual gravity
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
absolute altitude
ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
ceilings
ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceiling
ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
strong side
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
stratus
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
sextant altitude
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
illmitable
محدود نکردنی محدود نشدنی
safe altitude
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
weapons tight
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
atmospheres
اتمسفر
atmosphere
اتمسفر
aerosphere
اتمسفر
standard atmosphere
اتمسفر
low altitude
ارتفاع کم ارتفاع پست
vents
مجرایی به اتمسفر
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
furnace atmosphere
اتمسفر کوره
vent
مجرایی به اتمسفر
free atmosphere
اتمسفر ازاد
The pressure of the atmosphere
فشار جو ؟( اتمسفر )
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
venting
مجرایی به اتمسفر
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
vented
مجرایی به اتمسفر
isothermal atmosphere
اتمسفر همدما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
low airburst
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
photosphere
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
boost pressure
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
exmeridian altitude
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
satelloid
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
lock step
محدود
limiting
محدود
indefinite
نا محدود
incomprehensible
نا محدود
finite
محدود
terminates
محدود
indeterminable
نا محدود
terminated
محدود
terminate
محدود
limited access
محدود
moderate
محدود
moderated
محدود
ambient
محدود
limitary
محدود
limited
محدود
incomprehensive
محدود
moderating
محدود
finte
محدود
limit
محدود
moderates
محدود
limited editions
کالای محدود
limited edition
چاپ محدود
narrow market
بازار محدود
limited editions
چاپ محدود
limited edition
فرآوردهی محدود
delimitation
محدود ساختن
delimitate
محدود کردن
de escalation
محدود سازی
restricted
محدود الاستعمال
stint
محدود کردن
stints
محدود کردن
limited editions
فرآوردهی محدود
limited edition
کالای محدود
contracted
مختصر محدود
trammel
محدود ساختن
bottomless
غیر محدود
confined equifer
سفره محدود
bound
مرز محدود
qualifies
محدود کردن
peg down
محدود کردن
qualified
مقید محدود
qualify
محدود کردن
straitlaced
محدود درفشار
finite integral
انتگرال محدود
finite population
جامعه محدود
finitely
بطور محدود
limit
محدود کردن
copyrighted
محدود به حق کپی
qualified property
مالکیت محدود
containment
محدود نگاهداشتن
qualificatory
محدود سازنده
containment
محدود کردن
catathymic amnesia
یادزدودگی محدود
circumscribed amnesia
یادزدودگی محدود
abound
محدود کردن
abounded
محدود کردن
abounding
محدود کردن
abounds
محدود کردن
controlled war
جنگ محدود
restrainable
محدود ساختنی
limitative
محدود کننده
restrictions
محدود کردن
confined
محدود شده
restriction
محدود کردن
restrictive
محدود سازنده
unbound
غیر محدود
limited integrator
انتگرال محدود
restrict
محدود کردن
limited divorce
طلاق محدود
infinite
نا محدود بی اندازه
set out
محدود کردن
restricting
محدود کردن
restricts
محدود کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com