Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English
Persian
reserve buoyancy
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
Other Matches
forward tell
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
draught
ابخور
drafts
ابخور ناو
drafted
ابخور ناو
draft
ابخور ناو
water line
خط ابخور ناو
draught marks
علایم ابخور
draft marks
علامت ابخور
boot topping
رنگ امیزی خط ابخور
turnout area
ابخور یک ابگیر توزیع
keel depth
عمق ابخور ناو
trough
طغار ابخور اسبان سنگاب
troughs
طغار ابخور اسبان سنگاب
above
بالاتر
superiors
بالاتر
superior
بالاتر
overshooting
بالاتر از حد
upper
بالاتر
uppers
بالاتر
overshoots
بالاتر از حد
further up
بالاتر
overshoot
بالاتر از حد
the above figures
بالاتر
about
بالاتر
higher
بالاتر
superordinate
شخص بالاتر
over-average
<adj.>
بالاتر از حد متوسط
hereinabove
بالاتر از این
parent directory
دایرکتوری بالاتر
royalmast
دکل بالاتر
above-average
<adj.>
بالاتر از حد متوسط
above average
<adj.>
بالاتر از حد متوسط
the court above
محکمه بالاتر
above all
بالاتر از همه
transcended
بالاتر بودن
transcending
بالاتر بودن
overshoots
بالاتر زدن
transcends
بالاتر بودن
overshooting
بالاتر زدن
senior
بالاتر بالارتبه
seniors
بالاتر بالارتبه
overshoot
بالاتر زدن
transcend
بالاتر بودن
superordinates
شخص بالاتر
hyperpyrexia
درجه حرارت بالاتر از صد
above par
بالاتر از بهای اسمی
Black will take no other hue.
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
There is no colour beyond black .
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
evocation
احاله بدادگاه بالاتر احضار
evocations
احاله بدادگاه بالاتر احضار
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
channel
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channelled
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
to invoke a higher power
به مقامی بالاتر رجوع کردن
[برای کمک]
cabin supercharger
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
gales
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gale
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
limiter
وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
braze welding
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
flag rank
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
LIM EMS
استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
speedy cut
اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
iron law of wage
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com