Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
yield of cdoncrete
حجم بتن حاصل پس از ترکیب مواد سیمان
Other Matches
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
fusion
ترکیب مواد منفجره
fusions
ترکیب مواد منفجره
photosynthesis
ترکیب مواد بکمک نور
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
botanical
ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
submarginal land
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
grout
دوغاب سیمان ریختن دوغاب سیمان
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
composition
ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions
ترکیب یکان ترکیب رزمی
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
cement
سیمان
cemented
سیمان
cementing
سیمان
cements
سیمان
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
slag cement
سیمان شلاکه
refractory cement
سیمان نسوز
water cement ratio
نسبت اب و سیمان
quick setting cement
سیمان زودگیر
portland cement mortat
ملات سیمان
high resistance cement
سیمان ممتاز
natrual cement
سیمان طبیعی
low heat cement
سیمان کم حرارت
commutator cement
سیمان جابجاگر
white cement
سیمان سفید
fireproof cement
سیمان نسوز
insulating cement
سیمان عایق
slag cement
سیمان اهنگدازی
soil cement
خاک سیمان
staff
مخلوط سیمان و گچ
staffed
مخلوط سیمان و گچ
staffs
مخلوط سیمان و گچ
sulphated cement
سیمان ضد سولفاته
grout
دوغاب سیمان
hydraulic cement
سیمان اب بند
neat
دوغاب سیمان
neater
دوغاب سیمان
trass
سیمان طبیعی
neatest
دوغاب سیمان
hydraulic cement
سیمان ابی
regulated set cement
سیمان زودگیر
cement paste
خمیر سیمان
cementation
سیمان کاری
cement rendering
اندود سیمان
cement grout
دوغاب سیمان
cement plant
کارخانه سیمان
bituminous cement
سیمان قیری
aluminium cement
سیمان الومین
cement mortar
ملاط سیمان
bag of cement
کیسه سیمان
cement grouting
تزریق سیمان
pozzolan earth
سیمان طبیعی
portland cement
سیمان پرتلند
portland cement
سیمان پورتلند
cement coating
اندود سیمان
coloured cement
سیمان رنگی
asbestos cement
سیمان پنبه کوهی
asbestos cement pipe
لوله ازبست سیمان
metallurgic cement
سیمان اهن گدازی
lime cement mortar
ملاط اهک و سیمان
asbestos cement
سیمان پنبه نسوز
rotary cement klin
کوره سیمان دوار
quick setting cement
سیمان تند گیر
trass stone
سنگ سیمان طبیعی
slag cement concrete
بتن سیمان اهنگدازی
lime cement mortat
ملاط آهک و سیمان
slag cement
سیمان ذوب اهن
portland cement kiln
کوره پختن سیمان
slag cement
سیمان تفاله اهنگدازی
high resistance cement
سیمان بامقاومت زیاد
grouting
تزریق دوغاب سیمان
natural puzzolane
سیمان طبیعی یا پوزلان
soil cement lining
پوشش با خاک و سیمان
pozzolan concrete
بتن سیمان طبیعی
portland cement mortat
ملات سیمان پرتلند
portland cement kiln
کوره سیمان پزی
smoothing cement
اندود سیمان پرداخت شده
grouter
دستگاه متراکم کننده سیمان
setting time
زمان سفت شدن سیمان
initial setting time of concrete
زمان شروع گرفتن سیمان
cement paint
اندود کردن با دوغاب سیمان
rapid hardening portland cement
سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
proportioning
توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
masonary
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
expanding cement
سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
yields
حاصل
yielded
حاصل
unutilized
بی حاصل
upshot
حاصل
unfruitful
بی حاصل
payoff
حاصل
payoffs
حاصل
infertile
بی حاصل
perquisite
حاصل
perquisites
حاصل
yield
حاصل
adnate
حاصل
resuming
حاصل
resumes
حاصل
outcome
حاصل
outcomes
حاصل
outgrowth
حاصل
result
حاصل
resulted
حاصل
resulting
حاصل
product
حاصل
nonproductive
بی حاصل
products
حاصل
outgrwth
حاصل
resumed
حاصل
resume
حاصل
deserted
<adj.>
بی حاصل
desolate
<adj.>
بی حاصل
bleak
<adj.>
بی حاصل
blasted
[uninhabitable]
<adj.>
بی حاصل
barren
<adj.>
بی حاصل
fruitage
حاصل
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
feracity
حاصل خیزی
nonproductive labor
کار بی حاصل
yielder
حاصل دهنده
paper blockade
محاصره بی حاصل
gleby
حاصل خیز
foodful
حاصل خیز
cabonic
حاصل از کربن
earning yield
حاصل عواید
emblements
حاصل زمین
productive
مولد پر حاصل
proceeds
حاصل فروش
feracious
حاصل خیز
partial products
حاصل ضربهای جز
pinguid
حاصل خیز
getting
حاصل کردن
affords
حاصل کردن
affording
حاصل کردن
afforded
حاصل کردن
afford
حاصل کردن
fattens
حاصل خیزکردن
fattened
حاصل خیزکردن
to be derived
حاصل شدن
steam fog
مه حاصل از بخار اب
product
حاصل ضرب
barren
بی ثمر بی حاصل
heir
ارث بر حاصل
production
حاصل دادن
products
حاصل ضرب
productions
حاصل دادن
sum
حاصل جمع
sums
حاصل جمع
products
حاصل حاصلضرب
karma
حاصل کردارانسان
product
حاصل حاصلضرب
fatten
حاصل خیزکردن
redemption yield
حاصل بازخرید
acquire
حاصل کردن
result of the negotiations
حاصل مذاکرات
sum
کل
[حاصل جمع]
total
کل
[حاصل جمع]
throughput
حاصل کار
totals
حاصل جمع
yield
محصول حاصل
yielded
محصول حاصل
yields
محصول حاصل
negotiation outcome
حاصل مذاکرات
get
حاصل کردن
negotiation result
حاصل مذاکرات
gets
حاصل کردن
growth
اثر حاصل
totalling
حاصل جمع
totalled
حاصل جمع
totaling
حاصل جمع
growths
اثر حاصل
amount
کل
[حاصل جمع]
amount
حاصل جمع
total
حاصل جمع
totaled
حاصل جمع
sideways sum
حاصل جمع یک وری
partial sum
حاصل جمع جزئی
phantasm
حاصل خیال ووهم
deflationary gap
فاصله حاصل از رکود
bead
دانههای حاصل ازجوشکاری
beads
دانههای حاصل ازجوشکاری
sterilised
بی بار یا بی حاصل کردن
sterilises
بی بار یا بی حاصل کردن
acquiring
حاصل کردن اندوختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com