Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
shovelful
حجم و اندازه بیل مکانیکی
Search result with all words
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
Other Matches
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
mechnical
مکانیکی
gadget
مکانیکی
gadgets
مکانیکی
mechanical
مکانیکی
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
shovels
بیل مکانیکی
shovelling
بیل مکانیکی
shoveling
بیل مکانیکی
shoveled
بیل مکانیکی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
power shovel
بیل مکانیکی
shovel
بیل مکانیکی
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
mechanical stimulation
تحریک مکانیکی
mechanical stabilization
تثبیت مکانیکی
ultrasonic
نوسانات مکانیکی
mechanism
اجزاء مکانیکی
mechanisms
اجزاء مکانیکی
mechanic
هنرور مکانیکی
actuator
عملگر مکانیکی
bucket
بیل مکانیکی
buckets
بیل مکانیکی
automatons
ادم مکانیکی
shovelled
بیل مکانیکی
automaton
ادم مکانیکی
mechanically
بطور مکانیکی
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
mechanician
هنرور مکانیکی
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
forklift track
بیل مکانیکی
absolute viscosity
گرانروی مکانیکی
mechanical advantage
مزیت مکانیکی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
grab bucket
بیل مکانیکی
grab crane
بیل مکانیکی
grab excavator
بیل مکانیکی
robot
ادم مکانیکی
robots
ادم مکانیکی
crane shovel
بیل مکانیکی
dynamic viscosity
گرانروی مکانیکی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
dashpot
خفه کن مکانیکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
contact sweeping
روبیدن مکانیکی
contact mine
مین مکانیکی
mechanical energy
انرژی مکانیکی
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
mechanical efficiency
بازده مکانیکی
mechanical efficiency
راندمان مکانیکی
mechanical properties
خواص مکانیکی
grab bucket crane
جرثقیل با بیل مکانیکی
power rammer
زمین کوب مکانیکی
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
motors
منبع نیروی مکانیکی
motored
منبع نیروی مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
fan blower
بادزن مکانیکی یاماشینی
motor
منبع نیروی مکانیکی
mechanisms
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
mechanism
عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry
وسایل کوچک مکانیکی
mechanical analysis
تجزیه مکانیکی خاک
elision
باقوه مکانیکی شکستن
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
mechanical equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
static equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
booming
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boom
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
boomed
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical sweep
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
lever watch
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
thermodynamics
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
materiel
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
rocker shovel
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
ascender
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
electromotion
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
gauge
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
selectors
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
burster
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
cab
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
cabs
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
ganged
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
switch
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
switched
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
CDs
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutter
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clapper
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
lifter
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
gas fitter
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
dat
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
arm
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
access mechanism
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
immoderately
بی اندازه
extent
اندازه
how far
<adv.>
تا چه اندازه ای
indefinite
بی اندازه
to what extent
<adv.>
تا چه اندازه ای
bulk
اندازه
isodiametric
هم اندازه
inordinate
بی اندازه
isometrics
هم اندازه
isometric
هم اندازه
in what way
<adv.>
تا چه اندازه ای
infintesimal
بی اندازه
degree
اندازه
degrees
اندازه
magnitude
اندازه
in part
<idiom>
تا یک اندازه
measure
اندازه
hecatompet
[اندازه صد پا]
quantum
اندازه
dimension
اندازه
To some extent. Within limits.
تا اندازه ای
gauge
اندازه
immense
بی اندازه
immensely
بی اندازه
equaled
: هم اندازه
equaling
: هم اندازه
equalled
: هم اندازه
equalling
: هم اندازه
equals
: هم اندازه
metre
اندازه
metres
اندازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com