Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
graphic limits
حدود گرافیکی
Other Matches
graphics
ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
tablet
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
perambulation
حدود
confine
حدود
confining
حدود
roughly
<adv.>
حدود
scantling
حدود
precinct
حدود
precincts
حدود
tether
حدود
tethering
حدود
neiggourhood
حدود
ranged
حدود
realms
حدود
realm
حدود
range
حدود
ranges
حدود
delimiting
حدود
scope
حدود
compass
حدود
delimited
حدود
delimits
حدود
about
در حدود
limit
حدود
tethers
حدود
in the neighbourhood
در حدود
neighbourhoods
حدود
thereabouts
در آن حدود
neighbourhood
حدود
definitions
حدود
modules
حدود
tethered
حدود
module
حدود
definition
حدود
ambit
حدود
vicinity
حدود
well-nigh
در حدود
delimit
حدود
well nigh
در حدود
purview
حدود
about
<adv.>
حدود
neighborhoods
حدود
range
حدود وسعت
limit check
مقابله حدود
boundary
حدود یکان
class interval
حدود طبقه
limits of confidence
حدود اطمینان
in round numbers 00
در حدود 001 عد د
range
حدود محدوده
limit of fire
حدود اتش
class limits
حدود طبقه
delimitation
تحدید حدود
confidence limits
حدود اطمینان
outed
خارج از حدود
gamut
حدود حیطه
out-
خارج از حدود
out
خارج از حدود
boundary
حدود چیزی
boundaries
حدود چیزی
boundaries
حدود یکان
coextensive
هم حدود وثغور
hereabout
دراین حدود
delimitation
تعیین حدود
vicinity
در حدود در اطراف
confidence limits
حدود اعتماد
coastal frontier
حدود ساحلی
frontiers
حدود و ثغور
peripheries
محیط حدود
runs
ردپا حدود
run
ردپا حدود
trimester
در حدود سه ماه
thereabout
دران حدود
therabout
دران حدود
line
حدود رویه
periphery
محیط حدود
with in ear shot
در حدود صدا رس
within cry
در حدود صد ارس
in the neighborhood of
در حدود
[ریاضی]
thereabouts
در حدود آن وقت
lines
حدود رویه
yawed
تجاوز از حدود
ranges
حدود محدوده
purview
حدود میدان
confinement
تحدید حدود
whereabouts
درچه حدود
ranges
حدود وسعت
verge
نزدیکی حدود
verges
نزدیکی حدود
yaw
تجاوز از حدود
probability limits
حدود احتمالی
ranged
حدود وسعت
reach
وسعت حدود
purview of an occupation
حدود کاری
reached
وسعت حدود
ranged
حدود محدوده
reaches
وسعت حدود
reaching
وسعت حدود
demarcation
تعیین حدود
spheres
مرتبه حدود فعالیت
orbit
دور حدود فعالیت
orbited
دور حدود فعالیت
pegs
تعیین حدود کردن
compass
حدود وثغور حوزه
tolerances
حدود قابل تحمل
demarcates
تعیین حدود کردن
demarcating
تعیین حدود کردن
tolerance
حدود قابل تحمل
abound
تعیین حدود کردن
demarcate
تعیین حدود کردن
sphere
مرتبه حدود فعالیت
demarcated
تعیین حدود کردن
orbits
دور حدود فعالیت
format
حدود و مشخصات فرش
delimiting
تعیین کردن حدود
delimiting
تحدید حدود کردن
delimits
تحدید حدود کردن
outre
خارج از حدود معمولی
peg
تعیین حدود کردن
mark out a ground
تحدید حدود زمین
limitation clause
ماده تعیین حدود
limitation clause
عبارت تعیین حدود
scope
میدان و برد و حدود
thereabouts
در حدود آن میزان یا تعداد
whereabout
حدود تقریبی مکان
ultra vires
تجاوز از حدود اختیارات
delimit
تعیین کردن حدود
inbound
محصور در حدود معینی
delimit
تحدید حدود کردن
delimited
تعیین کردن حدود
delimits
تعیین کردن حدود
delimited
تحدید حدود کردن
graphical terminal
ترمینال گرافیکی
desktop
همایش گرافیکی
asterisk
1-نشانه گرافیکی
asterisks
1-نشانه گرافیکی
graphics screen
صفحه گرافیکی
graphics resolation
وضوح گرافیکی
graphics terminal
ترمینال گرافیکی
graphics printer
چاپگر گرافیکی
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
graphics tablet
لوح گرافیکی
graphic output
خروجی گرافیکی
graphics program
برنامه گرافیکی
graphics display
نمایش گرافیکی
ultra vires
بیش از حدود اختیارات قانونی
as far as in me lies
تا انجاکه در حدود توانایی من است
ultra vires
خارج از حدود اختیارات قانونی
transfer limit
حدود تصحیحات انتقال تیر
to override one's commission
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
quart
پیمانهای در حدود بیک لیتر
quarts
پیمانهای در حدود بیک لیتر
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
corrida
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
stand alone graphics system
سیستم گرافیکی خودکفا
artwork
کارها و تصاویر گرافیکی
graphic data structure
ساختار داده گرافیکی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
circuits
طرح گرافیکی یک مدار
graphics digitizer
دیجیتالی کننده گرافیکی
interactive graphics system
سیستم گرافیکی محاورهای
graphic output device
دستگاه خروجی گرافیکی
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
graphic input device
دستگاه ورودی گرافیکی
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
to live beyond one's means
بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
neatline
خطوط باریک حدود کناره نقشه
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
boundary disclaimer
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
transition layer
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
limit of fire
حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
to make both ends meet
در حدود درامد خود خرج کردن
polygon
شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
flowchart
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
graphics input hardware
سخت افزار ورودی گرافیکی
Veitch diagram
نمایش گرافیکی جدول درستی
macro
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
flow diagram
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
QuickTime
گرافیکی امکان نمایش میدهد.
GINO
تابع کنترل گرافیکی به فرترن
logic
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
polygons
شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
logical
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
iron pyrites
ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
to mark out a ground
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
ultra vires
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
the bill defined his powers
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
buddy line
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
My earnings come to around 5ooo Tomans per month.
درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
attribute
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
Tseng Labs
تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
pages
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
attributes
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
karnaugh map
نمایش گرافیکی وضعیت مدار منط قی
paged
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com