Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
service line
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
Other Matches
front wall
دیوار مقابل اسکواش
forecourts
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
crosscourt shot
ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
service line
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
out-
نوبت سرویس اسکواش
out
نوبت سرویس اسکواش
outed
نوبت سرویس اسکواش
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in
سمت زمین سرویس اسکواش
in side
سمت سرویس زمین اسکواش
hand out
خراب کردن سرویس اسکواش
service court
محل فرود سرویس اسکواش
creased
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
nicked
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
telltale
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
midcourt
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
open
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opens
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opened
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
alley shot
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
lob
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
flying shore
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
letting
سرویس خطا سرویس بد
lets
سرویس خطا سرویس بد
let
سرویس خطا سرویس بد
lob serve
سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
squash court
زمین بازی اسکواش
getting
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
down
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
boundary
مرزی
boundaries
مرزی
borderline
مرزی
marginal
مرزی
bordering
خط مرزی
bordered
خط مرزی
border
خط مرزی
paralic
مرزی
mete
: خط مرزی
border installations
تاسیسات مرزی
extraterritoriality
برون مرزی
oversea
برون مرزی
extraterritorial
برون مرزی
mete
سنگ مرزی
exterritorial
برون مرزی
outposts
پایگاه مرزی
outpost
پایگاه مرزی
boundary conditions
شرایط مرزی
frontalier
نیروهای مرزی
frontalier
یکان مرزی
frontier treaty
معاهده مرزی
boundar trench
نهرچه مرزی
borderline state
حالت مرزی
borderline schizophrenia
اسکیزوفرنی مرزی
frontier
خط فاصل مرزی
critical frequency
فرکانس مرزی
rubicon
مرز خط مرزی
border stone
سنگ مرزی
boundary trench
نهرچه مرزی
marginal test
ازمون مرزی
border land
زمین مرزی
boundary layer
لایه مرزی
boundary effect
اثر مرزی
boundary surface
سطح مرزی
cleavage plane
سطح مرزی
marginal consciousness
هشیاری مرزی
limiting voltage
ولتاژ مرزی
marginal check
مقابله مرزی
marginal check
برسی مرزی
marchland
زمین مرزی
marginal checking
بررسی مرزی
exterritoriality
حقوق برون مرزی
extraterritoriality
حقوق برون مرزی
borderline mental deficiency
نقص عقلی مرزی
laminar boundary layer
لایه مرزی خطی
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
terry
سربازمدافع مرزی انگلیس
surface boundary layer
لایه مرزی سطح
inland
درون مرزی داخله
frontalier
جزو یکان مرزی
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
high seas
ابهای برون مرزی
borderline psychosis
روان پریشی مرزی
catchment
حوزه ابریز مرزی
touch in goal line
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
borderline mental retardation
عقب ماندگی ذهنی مرزی
boundaries
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
boundary
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
reynolds stress
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war.
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
centermark
خط سرویس
medical response dog
سگ سرویس
after sales service
سرویس
assistance dog
سگ سرویس
serviced
سرویس
in
خط سرویس
in-
خط سرویس
service line
خط سرویس
service dog
سگ سرویس
service
سرویس
backcourt
پشت خط سرویس
after sales service
سرویس خدماتی
air line
سرویس هوایی
cannon balls
سرویس چکشی
windmill service
سرویس چکشی
aditional service
سرویس اضافی
lets
سرویس خطا
let
سرویس خطا
cooking set
سرویس پخت و پز
underhand service
سرویس ساده
american twist
سرویس چرخشی
cannon ball
سرویس چکشی
ace
امتیاز سرویس
hand out
خطای سرویس
lubritorium
چاله سرویس
service area
منطقه سرویس
side out
خطای سرویس
information service
سرویس اطلاعاتی
service
سرویس کردن
service
بنگاه سرویس
service echelon
ردههای سرویس
kick serve
سرویس پیچشی
half court
زمین سرویس
service stairs
پلکان سرویس
short service line
خط سرویس کوتاه
serviced
سرویس کردن
truckline
سرویس باربری
service over
خطای سرویس
telephone service
سرویس تلفن
letting
سرویس خطا
aces
امتیاز سرویس
sevice kick
ضربه سرویس
serviced
بنگاه سرویس
duplicate service
سرویس خدماتی دوبله
on line information service
سرویس اطلاعاتی مستقیم
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
odd court
زمین سرویس سمت چپ
service court
محل فرود سرویس
tea service
سرویس چای خوری
out of hand serve
سرویس پایین دست
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
left court
زمین سرویس سمت چپ
intelligent building
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
out
دریافت کننده سرویس
dow jones/retrieval service
سرویس خبری دو جونز
customer service technician
تکنسین سرویس مشتری
cumpuserve
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
communications server
سرویس دهنده مخابراتی
tea sets
سرویس چای خوری
tea set
سرویس چای خوری
change of service
تعویض سرویس والیبال
outed
دریافت کننده سرویس
tea services
سرویس چای خوری
hand in
سمت زمین سرویس
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
hook service
سرویس برگردان والیبال
side out
خراب کردن سرویس
bibliographic retrieval service
سرویس بازیابی کتابشناسی
in side
سمت سرویس زمین
service ace
امتیاز سرویس تنیس
railroad service
سرویس راه اهن
servicing
سرویس کردن خودروها
out-
دریافت کننده سرویس
in the front
<adv.>
در مقابل
opposed
مقابل
at the fore
<adv.>
در مقابل
in front
<adv.>
در مقابل
titles
مقابل
versus prep
در مقابل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com