English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
He says one thing and does another. حرفش با عملش از زمین تا آسمان فرق دارد
Other Matches
His deeds fail to square with his words. عملش با حرفش نمی خواند
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
rotation coefficients ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
Let him speak his pices. let him have his say. Let him state his case. بگذار حرفش را بزند
put up or shut up <idiom> یا ثابت کن یا حرفش را هم نزن
His word is his bond. HE is a man of his word. حرفش حرف است
His remark was not relevant ( pertinet ) . حرفش مناسبتی بامطلب نداشت
He contradicted himself. چند جور حرف زد ( حرفش دوتا شد )
point of fall نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
high-rise آسمان خراش
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
give right arm <idiom> کلاه به آسمان انداختن
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
Spint not against heaven,it will fall back in thy . <proverb> بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
He is sky -cold. <proverb> آدم آسمان جلى است .
The sky was black with crows. آسمان از کلاغ سیاه شده بود
To be transported with joy . To be over joyed . To throw up ones cap. کلاه خود را بهوا ( به آسمان ) انداختن
Marriage are made in heaven . <proverb> عقدشان توى آسمان بسته شده است .
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
ruyi clouds ابر آرزو [در فرش های چینی گاه از طرح ابر آسمان استفاده می شود که نشانه بخت و اقبال است.]
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
there is a time for everything دارد
heavy fighting is in progress دارد
chain دارد.
hast او دارد
he has worms دارد
has دارد
are there any remarks? دارد
chains دارد.
he has a rage for money دارد
he is ill with fever تب دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
not a patch on چه دخلی دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
the probability is احتمال دارد
walls have ears گوش دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
the reason is two fold دودلیل دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
virus وجود دارد
viruses وجود دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
what hurt is there in that چه زیانی دارد
what the odds چه اهمیت دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he is fifty تمام دارد
god is خداوجود دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
he has an axe to grind غرض دارد
Windows GDI بیتی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
it is usual with him عادت دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
what matter? چه اهمیت دارد
our library is well stocked خوبی دارد
it has sides سه پهلو دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
He has a day off. او مرخصی دارد.
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
the switch is on برق جریان دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
likelihood احتمال کلی دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
rubrician کتاب نماز دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
back که یک باتری پشتیبان دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
biased آنچه اریب دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
bigamists زنی که دوشوهر دارد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
She has a soft voice صدای نرمی دارد
significance معنای مخصوص دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
he is f. of money پول فراوان دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent خیلی مورد دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
bass کسی که صدای بم دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
basses کسی که صدای بم دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com