Dictiornary-Farsi | حرفه پیشه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 147 (8 milliseconds)

English	Persian
pursuit	حرفه پیشه
pursuits	حرفه پیشه


Search result with all words

trade	پیشه حرفه
traded	پیشه حرفه
profession	افهار پیشه و حرفه
professions	افهار پیشه و حرفه
career woman	زن دارای حرفه یا پیشه
career women	زن دارای حرفه یا پیشه
Other Matches

professionalism	صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
professionals	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
well there are actors and actors	آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
occupation	پیشه
vocations	پیشه
vocation	پیشه
calling	پیشه
careers	پیشه
craftbrother	هم پیشه
artisans	پیشه ور
occupations	پیشه
artisan	پیشه ور
craft	پیشه
functions	پیشه
function	پیشه
avocation	پیشه
handicraftsman	پیشه ور
tradesmen	پیشه ور
artificer	پیشه ور
walk of life	پیشه
walks of life	پیشه
crafts	پیشه
profession	پیشه
functioned	پیشه
trade	پیشه
line of business	پیشه
tradesman	پیشه ور
jobs	پیشه
job	پیشه
professions	پیشه
career	پیشه
traded	پیشه
careered	پیشه
mysteries	پیشه
careering	پیشه
mystery	پیشه
jackdaws	کلاغ پیشه
amative	عاشق پیشه
chisel tooth	دندان پیشه
amorist	عاشق پیشه
oppressive	ستم پیشه
handicraft	پیشه دستی
supervisory	مباشر پیشه
freelancer	پیشه ور آزاد
professionally	از لحاظ پیشه
practice	رویه پیشه
practice	کار پیشه
studio	پیشه گاه
line of business	شاخه پیشه
the long robe	پیشه قضائی
profession of medicine	پیشه پزشکی
studios	پیشه گاه
jackdaw	کلاغ پیشه
metiers	حرفه
metier	حرفه
line of business	حرفه
mTtiers	حرفه
career	حرفه
workless	بی حرفه
craftsman trade	حرفه
careers	حرفه
professional <adj.>	حرفه ای
careering	حرفه
careered	حرفه
avocation	حرفه
professions	حرفه یی
occupations	حرفه
occupation	حرفه
craft	حرفه
crafts	حرفه
trend	حرفه
mysteries	حرفه
businesses	حرفه
business	حرفه
skill	حرفه
mystery	حرفه
trends	حرفه
traded	حرفه
vocation	حرفه
vocations	حرفه
profession	حرفه
profession	حرفه یی
trade	حرفه
professions	حرفه
industries	پیشه و هنر ابتکار
trade	پیشه وری کاسبی
professionally	ازراه پیشه یاکسب
profession	پیشگانی پیشه کار
he is a physician byprofession	پیشه او پزشکی است
craft guild	صنف پیشه وران
ministry of industry	وزارت پیشه و هنر
industry	پیشه و هنر ابتکار
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
professions	پیشگانی پیشه کار
traded	پیشه وری کاسبی
good will	حق کسب و پیشه وتجارت
technologist	حرفه شناس
trade	حرفه کسب
traded	حرفه کسب
professionalize	حرفه یی کردن
professionalize	حرفه یی شدن
legal profession	حرفه وکالت
prizefighter	مشت زن حرفه یی
careerist	حرفه دوست
careerists	حرفه دوست
avocation	کار حرفه
vocation	حرفه صدا
dilettanti	غیر حرفه
vocations	حرفه صدا
professionalism	حرفه یی بودن
dilettantes	غیر حرفه
dilettante	غیر حرفه
specialism	پیروی علم یا پیشه ویژه
to retain a freelancer	استخدام کردن پیشه ور آزاد
specialisms	پیروی علم یا پیشه ویژه
he is a physician byprofession	حرفه او طبابت است
contractors tool	ابزار حرفه ساختمان
laymen	خارج از حرفه یا فن خاصی
prizefighting	مشت زنی حرفه یی
handicraft	صنعت دستی حرفه
layman	خارج از حرفه یا فن خاصی
eminence	پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
smithery	کار و هنر و حرفه فلزکاری
technologies	حرفه شناسی شناخت دانشی
technology	حرفه شناسی شناخت دانشی
actual job [job held] [occupation held]	پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
nostradamus	کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
lay deacon	شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
industrial wealth	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
rigger	کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
The box office star of 1980.	پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
craft union	اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
logographer	مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.	برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
practician	کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
to engage somebody as somebody	کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
traded	داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
trade	داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه