Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
transliterate
حرف بحرف نوشتن
Other Matches
to listen to reason
بحرف حساب گوش دادن بحرف ایستادن
at his word
بحرف او
literatim
حرف بحرف
To engage someone in conversation .
کسی را بحرف کشیدن
To make someone talk.
کسی را بحرف گرفتن
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
transliterate
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
to put down
نوشتن
inscribe
نوشتن
inscribes
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
inscribed
نوشتن
to set down
نوشتن
write head
هد نوشتن
penned
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
indite
نوشتن
pen
نوشتن
penning
نوشتن
pens
نوشتن
inscribing
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
set down
نوشتن
superscrible
نوشتن
scrawled
بد نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scrawls
بد نوشتن
pt down
نوشتن
scribbles
بد نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
scribbled
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
writes
نوشتن
scribble
بد نوشتن
write
نوشتن
annotating
حاشیه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
annotating
تفسیر نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
demythologize
تفسیر نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
autographing
دستخط نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
prose
نثر نوشتن
pens
خامه نوشتن
penning
خامه نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
penned
خامه نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
pen
خامه نوشتن
allegorize
تمثیل نوشتن
circumscribes
نوشتن در دور
editorialises
سرمقاله نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
rewritten
باز نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
rewriting
باز نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
rewriting
دوباره نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
rewrote
باز نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
rewrites
باز نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
table
در فهرست نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrite
باز نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
write off
زود نوشتن
write-off
زود نوشتن
write-offs
زود نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
poetize
شعر نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
gloss
حاشیه نوشتن بر
overwrite
جای نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
over write
جای نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
programs
برنامه نوشتن
jot
با شتاب نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
jotted
با شتاب نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
list
در فهرست نوشتن
program
برنامه نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
invoices
فاکتور نوشتن
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
invoice
فاکتور نوشتن
engross
درشت نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
write head
نوک نوشتن
tired of writing
خسته از نوشتن
type write
با ماشین تحریر نوشتن
write inhibit ring
حلقه ممانعت از نوشتن
duplicates
المثنی نوشتن یابرداشتن
rewrote
نوشتن مجدد چیزی
rewriting
نوشتن مجدد چیزی
duplicating
المثنی نوشتن یابرداشتن
to write off
زود نوشتن وفرستادن
rewritten
نوشتن مجدد چیزی
paeans
پیروزی نامه نوشتن
paean
پیروزی نامه نوشتن
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
duplicated
المثنی نوشتن یابرداشتن
typewrite
باماشین تحریر نوشتن
duplicate
المثنی نوشتن یابرداشتن
rewrites
نوشتن مجدد چیزی
to draw up
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
capitalizes
باحروف درشت نوشتن
to draw up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
capitalized
باحروف درشت نوشتن
to make out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
capitalize
باحروف درشت نوشتن
to write out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
capitalising
باحروف درشت نوشتن
to write up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
capitalises
باحروف درشت نوشتن
to make out
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
misspelt
بااملای غلط نوشتن
postdated
بتاریخ ماقبل نوشتن
type
با ماشین تحریر نوشتن
typed
با ماشین تحریر نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com