English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (8 milliseconds)
English Persian
to regurgitate حرف مفت تکراری زدن
to trot out حرف مفت تکراری زدن
Search result with all words
instance شی ای یا شی تکراری که ایجاد شده اند
instances شی ای یا شی تکراری که ایجاد شده اند
hold بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
repetitious تکراری
redundant تکراری
platitudinous تکراری و پیش پا افتاده کردن
recapitulate صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulating صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
duplicate تکراری تکثیرکردن
duplicated تکراری تکثیرکردن
duplicates تکراری تکثیرکردن
duplicating تکراری تکثیرکردن
motif واحد تکراری
motifs واحد تکراری
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
repetitive تکراری
frequentative تکراری
frequentative فعل تکراری
interative تکراری
interative algorithm الگوریتم تکراری
interative process فرایند تکراری
iterative ازسر گیرنده تکراری
iterative methode روش تکراری
iterative process فرایند تکراری
iterative solution راه حل تکراری
leitmotif عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotive عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
rebroadcast برنامه تکراری پخش کردن
recapitulative تکراری
recapitulatory تکراری
recursive equations معادلات تکراری
reduplicative تکراری
reiterative تکراری
repeating decimal number عدد دهدهی تکراری
repeating unit واحد تکراری
repetitive stress injury اسیب ناشی از فشار تکراری
theme song قطعه تکراری
wave form شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
re-ran برنامهی تکراری
re-run برنامهی تکراری
re-running برنامهی تکراری
re-runs برنامهی تکراری
as dull as a ditch-water مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
diaper pattern طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
to get into a rut یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن [کاری]
routine work کار تکراری عادی
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
Miri design طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
non-directional design طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
repeated نقش تکراری و پی در پی [بندی] [قالی]
saw tooth دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
to regurgitate شر و ور تکراری گفتن
to trot out شر و ور تکراری گفتن
to regurgitate وراجی تکراری کردن
to trot out وراجی تکراری کردن
I keep repeating himself همش حرفای تکراری
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com