Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
subscript |
حرف کوچک که زیر خط بقیه حروف چاپ میشود. |
|
|
Other Matches |
|
thermal |
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد |
normalised |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalising |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalize |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalises |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalizes |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
highlighted |
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند |
highlights |
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند |
highlight |
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
lower case |
حروف کوچک |
ascender |
قسمت بالای حروف کوچک |
small letters |
حروف کوچک چون bوa |
desender |
قسمت پایین حروف کوچک |
sections |
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه |
section |
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه |
assemble capital stock |
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود |
case |
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند |
descender |
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند |
cases |
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند |
to never let yourself get to thinking like them <idiom> |
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره] |
palmtop |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
columns |
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود |
column |
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود |
logoriph |
یکجور جدول معمایی که باقلب حروف پیدا میشود |
alphanumeric |
ی از حروف الفبا- عددی که به عنوان یک واحد دستکاری و استفاده میشود |
ball printer |
چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است |
macron |
علامت "-" که بالای حروف صدادار گذارده میشود تاصدای ان بلندتر شود |
baudot code |
کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود |
rom |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند |
capitals |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
caps |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
greeked |
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا |
sky surfer |
هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود |
hand glider |
هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود |
green phosphor |
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد |
thermal |
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند |
lasers |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
laser |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
short lot |
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود |
smiley |
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است |
plugs |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
plug |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
plugging |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
fly sheet |
اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود |
fuse |
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود |
fused |
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود |
microprocessors |
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود |
microprocessor |
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود |
readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
ansi |
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
right |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
righting |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
righted |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
hand-held |
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست |
monotype |
ماشین حروف ریزی و حروف چینی |
an |
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود |
glitches |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
glitch |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
glitch |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
glitches |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
audio |
چرخ نوار ضبط مغناطیسی در یک پوشش کوچک که وارد دستگاه ضبط صدا میشود |
pinchwheel |
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود |
selection |
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد |
selections |
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد |
hand-held |
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند |
magnetic tapes |
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود |
magnetic tape |
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود |
graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
users |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
type |
حروف چاپی حروف چاپ |
case |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
types |
حروف چاپی حروف چاپ |
cases |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
non destructive cursor |
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
spoonerism |
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
fragmentation |
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند |
virtual |
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد |
remainder |
بقیه |
remnants |
بقیه |
reminders |
بقیه |
reminder |
بقیه |
remnant |
بقیه |
upon bail |
بقیه ضمانت |
NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
to pass on [information or news] |
به بقیه اطلاع دادن |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
italic |
حروف یک وری حروف کج |
two up |
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب |
(be) thrown together <idiom> |
شانسی با بقیه هم گروه شدن |
What is good enough for others should be good enough for you. |
خونت که از بقیه رنگین تر نیست |
wise guy <idiom> |
باهوش تراز بقیه جلودادن |
Keep the change. |
بقیه پول مال خودتان. |
She is head and shoulders above others . |
یک سر وگردن از بقیه بلندتر است |
head start <idiom> |
کاری را قبل از بقیه انجام دادن |
syllabary |
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی |
version |
کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند |
You take the lead and others wI'll follow. |
تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد |
versions |
کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند |
polysomic |
دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم |
acrolith |
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد |
tuner |
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند |
have a go at <idiom> |
سعی درانجام کاری که بقیه قبلا انجام دادهاند |
tuners |
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند |
acrolith |
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.] |
acrolithus |
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.] |
petty cash |
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک |
gemmule |
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک |
headers |
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه |
header |
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه |
lan |
بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است |
widget |
آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک] |
master |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
mastered |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
masters |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
get a word in <idiom> |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
unit matrix |
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند |
choir-screen |
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا] |
choire-enclosure |
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا] |
pig board |
تخته کوچک برای موجهای کوچک |
increment |
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج |
increments |
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج |
jigger |
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک |
echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
knobble |
برامدگی کوچک گره کوچک |
pannikin |
لیوان کوچک پیمانه کوچک |
town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
random access |
فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد |
workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
altar-screen |
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.] |
chapter |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
chapters |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
bread and point |
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است |
potatoes and point |
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است |
autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
headers |
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده |
header |
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده |
bracket |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
control map |
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها |