English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
lingual letters or linguals حروف زبانی یا ذولقی
Other Matches
ldl یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
readout وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift key که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
normalised تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype ماشین حروف ریزی و حروف چینی
graphics ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
user حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
cases حروف بزرگ یا حروف معمولی
case حروف بزرگ یا حروف معمولی
type حروف چاپی حروف چاپ
types حروف چاپی حروف چاپ
typed حروف چاپی حروف چاپ
non destructive cursor صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
NDR سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
italic حروف یک وری حروف کج
syllabary حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
abusiveness بد زبانی
glossal زبانی
trilingual سه زبانی
nuncupatory زبانی
lip deep زبانی
linguiform زبانی
monolingual یک زبانی
orally زبانی
monnolingual یک زبانی
glottic زبانی
linguistic زبانی
linguistically زبانی
bilingual دو زبانی
oral زبانی
vivas voce زبانی
by word of mounth زبانی
by word of mouth زبانی
nuncupative زبانی
orals زبانی
by parol زبانی
viva voce زبانی
verbal زبانی
lingual زبانی
glossopharyngeal زبانی حلقی
to fling d. بد زبانی کردن
volubility چرب زبانی
vocabular زبانی شفاهی
sublingual زیر زبانی
to fix a language زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
vivas voce زبانی شفاها`
polyglot چند زبانی
polyglots چند زبانی
lapsus linguae لغزش زبانی
knowledge of a language دانستن زبانی
bradyglossia کندگویی زبانی
nuncupate زبانی گفتن
lingulate زبانی شکل
spiel چرب زبانی
aphthongia لالی زبانی
professed love دوستی زبانی
unction چرب زبانی
dumb language زبان بی زبانی
zubenelgenubi زبانی جنوبی
chattiness بلبل زبانی
tongu praxia کنش پریشی زبانی
lispling تکلم نوک زبانی
glibly ازروی چرب زبانی
acclamation اخذ رای زبانی
flippancy بی ملاحظگی چرب زبانی
glibness چرب و نرم تر زبانی
to nuncupate a will زبانی وصیت کردن
abusive بد زبانی تجاوز به عصمت
grammatical error اشتباه دستور زبانی
spiel چرب زبانی کردن
nervus glossopharyngeus عصب زبانی- حلقی
glossopharyngeal nerve عصب زبانی- حلقی
lingual حرف زبانی یا ذو لفی
retrolingual واقع در پشت زبان پس زبانی
lard ارایش دادن چرب زبانی
lisped نوک زبانی صحبت کردن
hard sell فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lisps نوک زبانی صحبت کردن
lisping نوک زبانی صحبت کردن
lisp نوک زبانی صحبت کردن
to schmooze somebody برای کسی چرب زبانی کردن
to translate something [from/into a language] برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
to butter somebody up برای کسی چرب زبانی کردن
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
natural زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
to translate something [from/into a language] ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
naturals زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
metalanguage زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
diachronic تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
vdl زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
natives زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
native زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
coax نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing نوازش کردن چرب زبانی کردن
typefaces سبک حروف
lower case حروف کوچک
boldface حروف سیاه
metaplasm قلب حروف
boldface حروف ضخیم
metathesis قلب حروف
typefaces طرح حروف
typeface سبک حروف
typeface طرح حروف
abbreviated letters حروف مقطعه
nassal letters حروف غنه
mall pica حروف 11 پونط
lettering حروف گذاری
caps حروف بزرگ
aspirants حروف حلقی
letter shift مبدله حروف
letter quality printer چاپگرکیفیت حروف
letter founder حروف ریز
italic حروف خوابیده
great primer حروف 81 پونط
hieroglyph حروف تصویری
double pica حروف 42 پونط
dead type حروف پخشی
brevier حروف 8 پوند
liquid consonants حروف نرم
composing حروف چینی
long primer حروف 01 پونط
type setting حروف چینی
hieroglyphs حروف تصویری
upper case حروف بزرگ
aspirant حروف حلقی
letters shift ltrs مبدله حروف
nassal letters حروف تو دماغی
serif زواید حروف
red letter با حروف قرمز
block letters حروف جداودرشت
cyphers حروف یا مهررمزی
typesetting حروف چینی
type size اندازه حروف
type setter حروف چین
type font خانواده حروف
type face طرح حروف
per حروف اضافه
stenograph الگوی حروف
pica حروف پیکا
ciphers حروف یا مهررمزی
weak letters حروف عله
cipher حروف یا مهررمزی
ideographs حروف اندیشه نگاری
typal شبیه حروف چاپی
dead type حروف پخش کردن
italiacize با حروف خوابیده نوشتن
cypher حروف یامهر رمزی
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
consonantal وابسته به حروف بی صدا
Roman لاتین حروف رومی
type metal فلز حروف ریزی
Romans لاتین حروف رومی
vowelize حروف صداداربکار بردن
capitals حالت بزرگ حروف
was grinted in large t. با حروف درشت چاب
evocative typeface طرح حروف یادگاری
evocative typeface نوعی طرح حروف
composing stick قالب حروف چینی
capitalization نوشتن با حروف بزرگ
cap height ارتفاع حروف بزرگ
sanse serif حروف بدون زائده
bold faced type حروف سیاه برجسته
caps حالت بزرگ حروف
ablaut قلب حروف هجایی
raised type حروف برجسته برای
alphabeticaily بترتیب حروف تهجی
planer تخته حروف کوب
alphabetical order به ترتیب حروف الفبا
alphabetically به ترتیب حروف تهجی
alphabetically به ترتیب حروف الفبا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com