Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
palatal letters
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
Other Matches
palatals
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
reversing
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverses
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
interdental consonant
حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
string
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
nasopalatal
حنکی انفی
nasopalatine
حنکی انفی
qwerty
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
nasopalatal
وابسته بکام و بینی
nasopalatine
وابسته بکام و بینی
slaver
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
palatine
وابسته بکام یا سقف دهن
slaver
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
palsgrave
کام وابسته بکام یا سقف دهن
To pass the news by word of mouth .
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
ionic
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
stomal
دهان دار وابسته به دهان
kiss of life
تنفس مصنوعی دهان به دهان
readout
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
separates
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
normalising
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype
ماشین حروف ریزی و حروف چینی
expired air method
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
alphabetic character set
حروفی که
graphics
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
user
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
types
حروف چاپی حروف چاپ
type
حروف چاپی حروف چاپ
typed
حروف چاپی حروف چاپ
cases
حروف بزرگ یا حروف معمولی
case
حروف بزرگ یا حروف معمولی
ringlock
قفل حروفی
letter lock
قفل حروفی
mongram
رمز حروفی
combination lock
قفل حروفی
combination locks
قفل حروفی
literal key
[کلید رمز حروفی]
monogrammatic
دارای رمز حروفی
non destructive cursor
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
lightface
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
alphabet
حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
alphabets
حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
collating
حروفی که طبق کد مرتب شده اند
collated
حروفی که طبق کد مرتب شده اند
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
collate
حروفی که طبق کد مرتب شده اند
collates
حروفی که طبق کد مرتب شده اند
set
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
sets
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
cps
تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند
setting up
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
contiguous
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
repertoire
لیست حروفی که قابل نمایش یاچاپ هستند
phonotypy
چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
labialism
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
NDR
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
uncial letters
حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
paragram
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
blast through alphanumerics
حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
bar printer
چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
italic
حروف یک وری حروف کج
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
syllabary
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
unique
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
slobbers
اب دهان
OS
دهان
polystomatous
دهان
puss
دهان
mouthing
دهان
mouthed
دهان
slobbered
اب دهان
potato box
دهان
polystome
دهان
jib
دهان
jibbed
دهان
jibs
دهان
slobbering
اب دهان
jibbing
دهان
mouth
دهان
slobber
اب دهان
unmuffle
دهان
chops
دهان
astomatous
بی دهان
gobs
دهان
mouths
دهان
astomatal
بی دهان
saliva
اب دهان
spittle
اب دهان
gob
دهان
rictus
چاک دهان
mouth-watering
دهان آب انداز
microstomous
کوچک دهان
slobbering
دهان را اب انداختن
insalivate
اب دهان زدن به
openmouthed
دهان باز
cyclostomate
دهان گرد
slobbers
دهان را اب انداختن
stomatology
دهان پزشکی
throats
صدا دهان
slobbered
دهان را اب انداختن
palates
سقف دهان
fetid
گند دهان
orals
از راه دهان
oral
از راه دهان
halitosis
گند دهان
throat
صدا دهان
gymnostomous
برهنه دهان
mouthwashes
دهان شویه
slobber
دهان را اب انداختن
peroral
از راه دهان
stomatous
دهان دار
to shut up
دهان بستن
mouthwash
دهان شویه
palate
سقف دهان
say a mouthful
<idiom>
حرف دهان پر کن
toho
دهان ببر
mouthed
در دهان گذاشتن
gags
دهان باز کن
stoma
شکاف دهان
fomalhaut
دهان ماهی
mouth
در دهان گذاشتن
reek
بخار دهان
reeked
بخار دهان
reeking
بخار دهان
reeks
بخار دهان
mum's the word
<idiom>
دهان قرص
gagging
دهان باز کن
gagged
دهان باز کن
scolds
ادم بد دهان
scolded
ادم بد دهان
gag
دهان باز کن
mouthing
در دهان گذاشتن
cyclostomatous
دهان گرد
stomatal
وابسته به دهان
neb
پوزه دهان
astomatal
فاقد دهان
stomatal
دهان دار
widemouthed
دهان باز
scold
ادم بد دهان
spits
اب دهان خدو
stomatic
شبیه دهان
mouths
در دهان گذاشتن
stomatitis
ورم دهان
mouthy
دهان دار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com