English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
compulsory حرکات اجباری
compulsory freestyle حرکات اجباری
prescribed exercise حرکات اجباری
Other Matches
forcible اجباری
binding اجباری
bindings اجباری
strained اجباری
of obligation اجباری
compulsory اجباری
obliging اجباری
de rigueur اجباری
forced اجباری
constrained اجباری
mandatory اجباری
compulsive اجباری
obligatory اجباری
compulsory levies مالیات اجباری
juxtaposition ارتباط اجباری
compulsory saving پس انداز اجباری
compulsory education اموزش اجباری
compulsorily بطور اجباری
coercive اجباری قهری
levied سربازگیری اجباری
levies سربازگیری اجباری
levy سربازگیری اجباری
levying سربازگیری اجباری
conscription خدمت اجباری
forced saving پس انداز اجباری
compulsury deduction فرانشیز اجباری
forced landing فرود اجباری
forced movement حرکت اجباری
forced oscillations نوسانهای اجباری
forced sale فروش اجباری
compulsory hospitalization بستری اجباری
statute labour کار اجباری
forced labour کار اجباری
forced labor کار اجباری
blessing in d. توفیق اجباری
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
schoolable مشمول تحصیل اجباری
forced convection تبادل حرارت اجباری
servitude خدمت اجباری رعیتی
commitment بستری کردن اجباری
commitments بستری کردن اجباری
crossing site محل عبور اجباری
impressment بکار اجباری گماری
imperative planning برنامه ریزی اجباری
concentration camps اردوگاه کار اجباری
forced landing فرود اجباری هواپیما
scoolable مشغول تحصیل اجباری
forced marching راه پیمایی اجباری
forced move حرکت اجباری شطرنج
concentration camp اردوگاه کار اجباری
forced page break قطع اجباری صفحه
forced withrawal عقب نشینی اجباری
compulsury deduction کسر گذاری اجباری
work farm اردوی کار اجباری زندانیان
canalize هدایت اجباری منشعب کردن
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
to be compulsorily insured اجباری [الزامی] بیمه بودن
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
movements حرکات
closed shop قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
The convicts are being sent to concentration camps . محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
cadences موزونی حرکات
voluntary exercise حرکات اختیاری
optional حرکات اختیاری
eye movements حرکات چشم
eurythmics تناسب حرکات
gestures حرکات بیانگر
cadence موزونی حرکات
motion analysis تحلیل حرکات
movements حرکات یکانها
tactical movement حرکات تاکتیکی
school figures حرکات اسب
retrograde movement حرکات به عقب
puerilism حرکات کودکانه
play marking حرکات تهاجمی
peristalsis حرکات حلقوی
air movements حرکات هوایی
pumped حرکات فریبنده
calisthenics حرکات نرمشی
rings حرکات دارحلقه
calisthenics حرکات سوئدی
pump حرکات فریبنده
pumps حرکات فریبنده
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
rapid eye movements حرکات سریع چشم
disporting حرکات نشاط انگیزکردن
road movement حرکات روی جاده
lunes حرکات جنون امیز
surged حرکات افقی اب دریا
position of attention حرکات و احترامات نظامی
eurhythmics حرکات بدنی موزون
surges حرکات افقی اب دریا
disports حرکات نشاط انگیزکردن
music of the spheres اهنگ حرکات افلاک
floor exercise حرکات زمینی ژیمناستیک
disport حرکات نشاط انگیزکردن
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
surge حرکات افقی اب دریا
piaffe نمایش حرکات یورتمهای
eurythmics حرکات بدنی موزون
gestural متضمن حرکات واشارات
disported حرکات نشاط انگیزکردن
transposition تبدیل حرکات شطرنج
by-play حرکات یا مکالمات فرعی
aerobatic حرکات آکروباتی با هواپیما
appeasement gestures حرکات صلح جویانه
air register تنظیم حرکات هوایی
air movement section قسمت حرکات هوایی
notation ثبت حرکات شطرنج
adiadokinesis زوال حرکات تناوبی
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
notations ثبت حرکات شطرنج
circulation control مدار کنترل حرکات
girlishness حرکات یا حالات دخترانه
compound attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
maneuvering board تابلوی حرکات ناوها
composite attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
tic حرکات غیر ارادی اندامها
tics حرکات غیر ارادی اندامها
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
patterns گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
combatdrill تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
by-play حرکات یا مکالمات کنار صحنه
pattern گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
percentages نسبت حرکات موفقیت امیز
percentage نسبت حرکات موفقیت امیز
screwing حرکات دورانی یخهای دریایی
cardiography ثبت حرکات وضربان قلب
air control ship ناو کنترل حرکات هوایی
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
theatrical gestures حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
scores گرم کردن اسب ثبت حرکات
score گرم کردن اسب ثبت حرکات
myocardiograph اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
scored گرم کردن اسب ثبت حرکات
lipreading فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
paragraph three هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
figurine algebraic notation ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
algebriac notation ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
pnemograph الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
streaked یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
streaks یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
lindy رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
escapement تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
combination shot ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
beau geste حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
dressage حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
calibrate تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrated تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrating تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
commandeer وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
inductive coordination توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
drill sergeant گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
trick ski اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
swing bowler توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com