English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English Persian
calisthenics حرکات نرمشی
Other Matches
movements حرکات
prescribed exercise حرکات اجباری
play marking حرکات تهاجمی
peristalsis حرکات حلقوی
eurythmics تناسب حرکات
motion analysis تحلیل حرکات
eye movements حرکات چشم
calisthenics حرکات سوئدی
optional حرکات اختیاری
pumps حرکات فریبنده
pumped حرکات فریبنده
gestures حرکات بیانگر
pump حرکات فریبنده
cadence موزونی حرکات
cadences موزونی حرکات
rings حرکات دارحلقه
retrograde movement حرکات به عقب
air movements حرکات هوایی
voluntary exercise حرکات اختیاری
movements حرکات یکانها
puerilism حرکات کودکانه
tactical movement حرکات تاکتیکی
school figures حرکات اسب
compulsory freestyle حرکات اجباری
compulsory حرکات اجباری
surge حرکات افقی اب دریا
surged حرکات افقی اب دریا
appeasement gestures حرکات صلح جویانه
air register تنظیم حرکات هوایی
surges حرکات افقی اب دریا
eurythmics حرکات بدنی موزون
eurhythmics حرکات بدنی موزون
compound attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
air movement section قسمت حرکات هوایی
composite attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
adiadokinesis زوال حرکات تناوبی
circulation control مدار کنترل حرکات
floor exercise حرکات زمینی ژیمناستیک
girlishness حرکات یا حالات دخترانه
piaffe نمایش حرکات یورتمهای
position of attention حرکات و احترامات نظامی
gestural متضمن حرکات واشارات
rapid eye movements حرکات سریع چشم
notations ثبت حرکات شطرنج
notation ثبت حرکات شطرنج
road movement حرکات روی جاده
transposition تبدیل حرکات شطرنج
by-play حرکات یا مکالمات فرعی
music of the spheres اهنگ حرکات افلاک
disport حرکات نشاط انگیزکردن
disported حرکات نشاط انگیزکردن
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
aerobatic حرکات آکروباتی با هواپیما
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
lunes حرکات جنون امیز
maneuvering board تابلوی حرکات ناوها
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
disports حرکات نشاط انگیزکردن
disporting حرکات نشاط انگیزکردن
theatrical gestures حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
cardiography ثبت حرکات وضربان قلب
by-play حرکات یا مکالمات کنار صحنه
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
combatdrill تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
percentage نسبت حرکات موفقیت امیز
tics حرکات غیر ارادی اندامها
tic حرکات غیر ارادی اندامها
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
patterns گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
screwing حرکات دورانی یخهای دریایی
percentages نسبت حرکات موفقیت امیز
air control ship ناو کنترل حرکات هوایی
pattern گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
score گرم کردن اسب ثبت حرکات
figurine algebraic notation ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
paragraph three هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
myocardiograph اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
scored گرم کردن اسب ثبت حرکات
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
scores گرم کردن اسب ثبت حرکات
lipreading فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
lindy رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
pnemograph الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
algebriac notation ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
streaks یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
streaking یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
streak یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
dressage حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
beau geste حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
combination shot ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
escapement تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
calibrating تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrated تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
programs مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
drill sergeant گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
swing bowler توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
trick ski اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
eurythmy ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurhythmy ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
positioned مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
retrograde عقب کشیدن حرکات به عقب
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com