English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
forced movement حرکت اجباری
Search result with all words
forced move حرکت اجباری شطرنج
Other Matches
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mandatory اجباری
forcible اجباری
obliging اجباری
compulsory اجباری
obligatory اجباری
binding اجباری
bindings اجباری
strained اجباری
constrained اجباری
de rigueur اجباری
forced اجباری
of obligation اجباری
compulsive اجباری
forced labour کار اجباری
blessing in d. توفیق اجباری
compulsory حرکات اجباری
forced landing فرود اجباری
coercive اجباری قهری
levying سربازگیری اجباری
levy سربازگیری اجباری
levies سربازگیری اجباری
levied سربازگیری اجباری
forced oscillations نوسانهای اجباری
forced sale فروش اجباری
compulsorily بطور اجباری
compulsory hospitalization بستری اجباری
forced saving پس انداز اجباری
conscription خدمت اجباری
compulsory levies مالیات اجباری
prescribed exercise حرکات اجباری
juxtaposition ارتباط اجباری
compulsury deduction فرانشیز اجباری
forced labor کار اجباری
compulsory freestyle حرکات اجباری
compulsory saving پس انداز اجباری
compulsory education اموزش اجباری
statute labour کار اجباری
schoolable مشمول تحصیل اجباری
forced marching راه پیمایی اجباری
concentration camp اردوگاه کار اجباری
impressment بکار اجباری گماری
concentration camps اردوگاه کار اجباری
scoolable مشغول تحصیل اجباری
crossing site محل عبور اجباری
forced convection تبادل حرارت اجباری
compulsury deduction کسر گذاری اجباری
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
forced landing فرود اجباری هواپیما
forced withrawal عقب نشینی اجباری
imperative planning برنامه ریزی اجباری
servitude خدمت اجباری رعیتی
commitment بستری کردن اجباری
commitments بستری کردن اجباری
forced page break قطع اجباری صفحه
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
work farm اردوی کار اجباری زندانیان
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
canalize هدایت اجباری منشعب کردن
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
to be compulsorily insured اجباری [الزامی] بیمه بودن
closed shop قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
The convicts are being sent to concentration camps . محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
commandeer وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
inductive coordination توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
levy in mess نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
fatigue کار بیگاری لباس کار کار اجباری درسربازخانه
fatigued کار بیگاری لباس کار کار اجباری درسربازخانه
fatigues کار بیگاری لباس کار کار اجباری درسربازخانه
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
oi در حرکت
demeanour حرکت
shifted حرکت
shifts حرکت
agog در حرکت
stir حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
running در حرکت
on the move در حرکت
otiose بی حرکت
travel حرکت
traveled حرکت
inert بی حرکت
travels حرکت
gesture حرکت
stirred حرکت
stirrings حرکت
stirs حرکت
progress حرکت
departures حرکت
motionless بی حرکت
moveless بی حرکت
vapid بی حرکت
progressed حرکت
progresses حرکت
gesturing حرکت
gestured حرکت
scrolling حرکت
frozen بی حرکت
progressing حرکت
stock-still بی حرکت
shift حرکت
afloat در حرکت
departure حرکت
behavior حرکت
as you were حرکت از نو
ambulation حرکت
agoing در حرکت
gest حرکت
geste حرکت
animals حس و حرکت
animal حس و حرکت
behaviuor حرکت
locomotion حرکت
movement حرکت
stills بی حرکت
stillest بی حرکت
stiller بی حرکت
animation حرکت
immobile بی حرکت
animations حرکت
haviour حرکت
traversing حرکت
traverses حرکت
motioning حرکت
motioned حرکت
motion حرکت
maneuver حرکت
still بی حرکت
traversed حرکت
motions حرکت
traverse حرکت
square move حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com