Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
voluntary movement
حرکت ارادی
Search result with all words
automatization
حرکت غیر ارادی حالت خودکار
poomse
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
knee-jerk
حرکت غیر ارادی زانو
Other Matches
arbitrary
ارادی
volitionary
ارادی
volentary
ارادی
intentional
ارادی
wilfull
ارادی
voluntary
ارادی
autonomic
ارادی
volitional
ارادی
voluntary unemployment
بیکاری ارادی
voluntarily
بطور ارادی
unintentional
غیر ارادی
voluntary assignment
انتقال ارادی
involuntary
غیر ارادی
automatics
غیر ارادی
automatic
غیر ارادی
voluntarism
فرضیه ارادی
reflex action
عمل غیر ارادی
involuntary unemployment
بیکاری غیر ارادی
volitive
حالت افعال ارادی
autonomous
خودکاربطور غیر ارادی
instinctive
خودبخود غیر ارادی
autonomic
<adj.>
خودکار
[ارادی]
[خود مختار]
tics
حرکات غیر ارادی اندامها
tic
حرکات غیر ارادی اندامها
blepherospasm
انقباض غیر ارادی پلک
involuntarily
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
cringed
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringe
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
motions
حرکت
stock still
بی حرکت
stirabout
حرکت
statist
بی حرکت
stationary
بی حرکت
maneuver
حرکت
as you were
حرکت از نو
otiose
بی حرکت
shifted
حرکت
inert
بی حرکت
on the move
در حرکت
oi
در حرکت
motion
حرکت
moved
حرکت
motioned
حرکت
motioning
حرکت
moves
حرکت
behaviuor
حرکت
behavior
حرکت
travel
حرکت
still
بی حرکت
geste
حرکت
animal
حس و حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
departures
حرکت
departure
حرکت
movement
حرکت
gest
حرکت
progresses
حرکت
stiller
بی حرکت
frozen
بی حرکت
scrolling
حرکت
immobile
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
progressing
حرکت
shift
حرکت
demeanour
حرکت
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
traveled
حرکت
running
در حرکت
animations
حرکت
animation
حرکت
shifts
حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
moveless
بی حرکت
motionless
بی حرکت
haviour
حرکت
afloat
در حرکت
locomotion
حرکت
move
حرکت
agog
در حرکت
circulations
حرکت
circulation
حرکت
animals
حس و حرکت
gesturing
حرکت
gestured
حرکت
stir
حرکت
vowel point
حرکت
square move
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
traverses
حرکت
traversing
حرکت
traversed
حرکت
traverse
حرکت
gesture
حرکت
sedentary
بی حرکت
patting
بی حرکت
pat
بی حرکت
ambulation
حرکت
agoing
در حرکت
stirrings
حرکت
patted
بی حرکت
stirred
حرکت
stirs
حرکت
pats
بی حرکت
zigzag
حرکت زیگزاگ
downward movement
حرکت رو به پایین
harmonic motion
حرکت هماهنگ
in gear
اماده حرکت
innovation
حرکت جدید
downswing
حرکت چوب
zigzagging
حرکت مارپیچی
immobilization
بی حرکت شدن
zigzagged
حرکت زیگزاگ
rush
حرکت شدید
human movement
حرکت انسان
have way on
حرکت کردن
zigzagged
حرکت مارپیچی
horizontal scrolling
حرکت افقی
innovations
حرکت جدید
zigzag
حرکت مارپیچی
glassily
بطورمات و بی حرکت
darted
حرکت تند
forced movement
حرکت اجباری
expressive movement
حرکت بیانگر
eurhythmics
تناسب حرکت
equations of motion
معادلات حرکت
earthmoving
حرکت زمین
electromotion
حرکت برق
darting
حرکت تند
free maneuver
حرکت ازاد
froissement
حرکت بافشار
dyskinesia
حرکت پریشی
gamma movement
حرکت گاما
get under way
حرکت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com