English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
English Persian
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
Other Matches
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shores ساحل دریا
seashore ساحل دریا
seashores ساحل دریا
seacoast ساحل دریا
shore ساحل دریا
sea coast ساحل دریا
seebreeze باد از دریا به ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
landing beach ساحل پیاده شدن
shoring پیاده شدن در ساحل
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
ashore به ساحل
beach ساحل
littoral ساحل
shore ساحل
shores ساحل
banks ساحل
causey ساحل
coast ساحل
coasts ساحل
beached ساحل
landside ساحل
beaches ساحل
rivage ساحل
brae ساحل
bank ساحل
sea shore ساحل
stethe ساحل رودخانه
shore کرانه ساحل
coastwards بطرف ساحل
attack group گروه تک به ساحل
river bank ساحل رودخانه
coast guardsman ساحل بان
land combat نبرد در ساحل
coastward درامتداد ساحل
river banks ساحل رودخانه
inshore به طرف ساحل
onshore واقع در ساحل
offshore دور از ساحل
coastwise درطول ساحل
coastwards درامتداد ساحل
coastward بطرف ساحل
in- نزدیک ساحل
in نزدیک ساحل
shores کرانه ساحل
shore duty خدمت ساحل
backshore ساحل جزرو مد
backshore beach ساحل جزرو مد
on shore روی ساحل
hard beach ساحل مستحکم
basegram پیام از ساحل
beaches زدن به ساحل
beach زدن به ساحل
beach ساحل شنی
river line خط ساحل رودخانه
beach party تیم ساحل
beached زدن به ساحل
beached ساحل شنی
beaches ساحل شنی
sandbanks ساحل شنی
near shore نزدیک به ساحل
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
bank revetment پوشش ساحل
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
bankside شیب ساحل
riparian ساحل رودخانه زی
bank protection ساحل داری
low lander ساحل نشین
coral reef ساحل مرجانی
sandbank ساحل شنی
back beach ساحل جزرو مد
offshore از جانب ساحل
retracts دور شدن از ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
hinterlands زمین پشت ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
retracting دور شدن از ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
lee shore ساحل در معرض باد
ashore بکنار بطرف ساحل
insides موج نزدیک ساحل
retract دور شدن از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
inside موج نزدیک ساحل
put out از ساحل عازم شدن
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting کشتی رانی در طول ساحل
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
stand out حرکت کردن ناو به سمت دریا
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
sailed کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
riverain کرانه نشین ساحل نشین
riverine داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
sound velocity سرعت حرکت صوت در اب دریا
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
to sail a sea باکشتی عبورکردن ازدریا
feints حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted حرکت فریبنده عملیات دروغین
feint حرکت فریبنده عملیات دروغین
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com