English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
antistrophe حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
Other Matches
acapella اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
procession حرکت دسته جمعی
processions حرکت دسته جمعی
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
strophe چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
communal دسته جمعی
ensembles دسته جمعی
all together دسته جمعی
in company دسته جمعی
in chorus دسته جمعی
en masse دسته جمعی
ensemble دسته جمعی
social دسته جمعی
collective دسته جمعی
processional دسته جمعی
picnicked گردش دسته جمعی
polls اخذرای دسته جمعی
picnic گردش دسته جمعی
picnicked دسته جمعی خوردن
salvoes فریاد دسته جمعی
picnics گردش دسته جمعی
picnics دسته جمعی خوردن
volley bombing شلیک دسته جمعی
gang punch منگنه دسته جمعی
collective fire اتش دسته جمعی
ingrow بطور دسته جمعی
in mass بطور دسته جمعی
power play حمله دسته جمعی
poll اخذرای دسته جمعی
collective security تامین دسته جمعی
salvo فریاد دسته جمعی
genocide کشتار دسته جمعی
picnic دسته جمعی خوردن
polled اخذرای دسته جمعی
teamwork کار دسته جمعی
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
formicarm زندگی دسته جمعی موریانه
fluttering بال زنی دسته جمعی
flutters بال زنی دسته جمعی
formicary زندگی دسته جمعی موریانه
scot ant lot جریمه یامالیات دسته جمعی
parading تظاهرات عملیات دسته جمعی
flutter بال زنی دسته جمعی
fluttered بال زنی دسته جمعی
parades تظاهرات عملیات دسته جمعی
gangs دسته جمعی عمل کردن
parade تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang دسته جمعی عمل کردن
paraded تظاهرات عملیات دسته جمعی
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
part song آواز دسته جمعی بدون ساز
collectivism وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
anthem سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthems سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
terpsichore رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
choir بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
litanies مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litany مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
to go on a picnic بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
head stock راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
alluvial deposit موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
adjusting to water حرکت در هوا هنگام فرود دراب
poussette رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
zero hour هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
windage تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
collective guarantee مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
atmospheric braking کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
pusher tractor تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
troupe بصورت دسته حرکت کردن
troupes بصورت دسته حرکت کردن
exodus مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
joysticks با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
clockwise rotation گردش براست
right turn براست راست
eyes right! نظر براست !
wingman خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
sinistrorse چپ پیچ پیچیده از چپ براست
sinistrorsal چپ پیچ پیچیده از چپ براست
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
caracol نیم دوره براست یاچپ
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
shifting lever اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
voicing اواز
voices اواز
voice اواز
sings اواز
songless بی اواز
sing اواز
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
air اواز اهنگ
aired اواز اهنگ
yodeler اواز خوان
airs اواز اهنگ
song اواز سرودروحانی
cantillate با اواز خواندن
songs اواز سرودروحانی
scat اواز بی معنی
singsong یک وزن اواز
loudmouthed بلند اواز
singers اواز خوان
songfest مجلس اواز
chitter اواز خواندن
songstress زن اواز خوان
deep mouthed گنده اواز
singer اواز خوان
aria اواز یکنفره
arias اواز یکنفره
crooner اواز خوان
songster اواز خوان
crooners اواز خوان
serenader سراینده اواز عاشقانه
singin bird پرنده اواز خوان
crooning زمزمه کردن اواز
musicale مجلس ساز و اواز
crooned زمزمه کردن اواز
croon زمزمه کردن اواز
sings تصنیف اواز خواندن
croons زمزمه کردن اواز
sing تصنیف اواز خواندن
cadenza قطعه اواز یکنفری
duos اواز یا موسیقی دونفری
duo اواز یا موسیقی دونفری
tune اهنگ صدا اواز
tunes اهنگ صدا اواز
cantabile مناسب برای اواز
to sing to sleep با اواز یا لالایی خوابندن
cantor اواز خوان مذهبی
triller اواز خوان باتحریر
cadenzas قطعه اواز یکنفری
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
accompaniments ساز یا اواز همراهی کننده
vaudeville درام دارای رقص و اواز
callithump اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
hers is best مال اواز همه بهتراست
glee club کلوب یا باشگاه اواز و سرود
nosegay دسته گل یایک دسته علف
can you pronounce him safe بگویید که اواز خطر محفوظ است
oratorio قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
discant نوعی اواز به درازا بحث کردن
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
oratorios قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
descant اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
we sang them home ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
accompanists همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
descants اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
quintets قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
ballads تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
quintet قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
ballad تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
mass جمعی
massing جمعی
plural جمعی
additive جمعی
aggregative جمعی
masses جمعی
collective bargaining جمعی
additives جمعی
collective جمعی
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
collective ownership مالکیت جمعی
collective liability بدهی جمعی
collective responsibility مسئوولیت جمعی
sum check مقابله جمعی
mass education اموزش جمعی
collective goods کالاهای جمعی
sum term لفظ جمعی
scrutin deliste رای جمعی
collective protection حفافت جمعی
collective behavior رفتار جمعی
collective agreement توافق جمعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com