English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
physical movement حرکت بدنی
Search result with all words
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
Other Matches
physical profile براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
corporal punishment کیفر بدنی مجازات بدنی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
so matic بدنی
corporal بدنی
systemic بدنی
corporals بدنی
bodily بدنی
physical بدنی
somatic بدنی
corps a corps تماس بدنی
common sensibility حس کلی بدنی
flesh colour رنگ بدنی
physical appearance منظر بدنی
hacking خطای بدنی
corporal punishment تنبیه بدنی
physical profile نیمرخ بدنی
assault and battery حملهی بدنی
somatic disorders اختلالهای بدنی
body type سنخ بدنی
flesh red بدنی رنگ
p.exercise پرورش بدنی
physical exercise تمرین بدنی
bodily pain درد بدنی
physical education تربیت بدنی
somatotype ریخت بدنی
assault حمله بدنی به حریف
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
corporeal بدنی دارای ماده
personal foul خطای بدنی به حریف
eurythmics حرکات بدنی موزون
assaults حمله بدنی به حریف
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
assaulted حمله بدنی به حریف
eurhythmics حرکات بدنی موزون
gestic وابسته بحرکت بدنی
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
syndromes مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
assaults حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assaulted حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
syndrome مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
assault حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
orthograde راه رونده با بدنی راست وعمودی
classical seat وضع بدنی سوارکار روی زین
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
dachshunds نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
depressant دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
frozen بی حرکت
moved حرکت
motioned حرکت
behavior حرکت
motioning حرکت
ambulation حرکت
move حرکت
agoing در حرکت
motion حرکت
as you were حرکت از نو
behaviuor حرکت
running در حرکت
shift حرکت
geste حرکت
stationary بی حرکت
agog در حرکت
afloat در حرکت
traverses حرکت
motionless بی حرکت
vapid بی حرکت
gest حرکت
traverse حرکت
shifted حرکت
demeanour حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
travels حرکت
traveled حرکت
travel حرکت
shifts حرکت
moveless بی حرکت
stock-still بی حرکت
traversing حرکت
progressed حرکت
progresses حرکت
progressing حرکت
maneuver حرکت
stirred حرکت
progress حرکت
inert بی حرکت
haviour حرکت
departure حرکت
departures حرکت
moves حرکت
circulations حرکت
circulation حرکت
stir حرکت
scrolling حرکت
stirrings حرکت
stirs حرکت
animation حرکت
statist بی حرکت
locomotion حرکت
animal حس و حرکت
animations حرکت
vowel point حرکت
stock still بی حرکت
stirabout حرکت
movement حرکت
stills بی حرکت
stillest بی حرکت
otiose بی حرکت
gestured حرکت
gesturing حرکت
animals حس و حرکت
still بی حرکت
traversed حرکت
sedentary بی حرکت
gesture حرکت
stiller بی حرکت
on the move در حرکت
patting بی حرکت
motions حرکت
patted بی حرکت
pats بی حرکت
square move حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
oi در حرکت
pat بی حرکت
immobile بی حرکت
mobile قابل حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com