Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
heading
حرکت برحسب قطب نما
headings
حرکت برحسب قطب نما
Search result with all words
heading
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
headings
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
Other Matches
at pleasure
برحسب دلخواه برحسب میل
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
agreeably to
برحسب
in conformity with
برحسب
in terms of
برحسب
incompliance with
برحسب
in accordance with
برحسب
at the request of
برحسب
unitage
برحسب
incidental
<adj.>
برحسب تصادف
at random
<adv.>
برحسب اتفاق
random
<adj.>
برحسب تصادف
hit or miss
برحسب تصادف
stochastic
<adj.>
برحسب تصادف
as it happens
<adv.>
برحسب اتفاق
accidently
<adv.>
برحسب اتفاق
haphazardly
برحسب تصادف
haphazard
<adj.>
برحسب تصادف
stochastical
<adj.>
برحسب تصادف
accidentally
<adv.>
برحسب اتفاق
fortuitous
<adj.>
برحسب تصادف
percentages
برحسب درصد
percentage
برحسب درصد
tonnage
وزن برحسب تن
by usage
برحسب عادت
at choice
برحسب دلخواه
to out ward seeming
برحسب فاهر
pursuant to
مطابق برحسب
adventitious
<adj.>
برحسب تصادف
casual
[not planned]
<adj.>
برحسب تصادف
coincidental
<adj.>
برحسب تصادف
contingent
[accidental]
<adj.>
برحسب تصادف
by accident
<adv.>
برحسب اتفاق
by a coincidence
<adv.>
برحسب اتفاق
by chance
<adv.>
برحسب اتفاق
outwardly
برحسب فاهر
As the case may be .
برحسب مورد( آن)
accidental
<adj.>
برحسب تصادف
to
برحسب مطابق
incidentally
<adv.>
برحسب اتفاق
fortuitously
<adv.>
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
برحسب اتفاق
custom
برحسب عادت
by happenstance
<adv.>
برحسب اتفاق
coincidentally
<adv.>
برحسب اتفاق
cl
برحسب بار هر کامیون
compass bearing
موقعیت برحسب قطبنما
classis
تقسیم برحسب طبقه
tonnage
گنجایش کشتی برحسب تن
tonnage
برحسب شماره تن بارگیر
ritually
برحسب ایین وشعائر
happy go lucky
برحسب تصادف لاقید
by chance
برحسب اتفاق یاتصادف
pounder
برحسب لیره کوبنده
fortuitously
برحسب اتفاق اتفاقا
velocities
تندی برحسب زمان
velocity
تندی برحسب زمان
milage
سنجش برحسب میل
mileage
سنجش برحسب میل
prioritised
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
poundage
مقدار پولی برحسب لیره
prioritising
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizing
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
pounder
وزن شده برحسب رطل
transvaluation
سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
prioritized
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
proration
توزیع برحسب مدت یانسبت
size distribution of income
توزیع درامد برحسب مقدار
prioritizes
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
hydrograph
منحنی ابگذری برحسب زمان
time cost curve
منحنی مخارج برحسب زمان
prioritises
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
age group competition
مسابقه برحسب گروه سنی
kilovoltage
نیروی برق برحسب هزار ولت
seeds
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
gauge pressure
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
seed
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
candlepower
میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
permittivity
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
transvalue
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
functional shift
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
voltages
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltage
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
percentile
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
sizes
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
volt ampere
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
size
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
metric system
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
footage
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
poundage
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
ladder tournament
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
amperage
شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
planck law
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
characteristic diagram for the steel
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
moveless
بی حرکت
behaviour
حرکت
traveled
حرکت
travel
حرکت
demeanor
حرکت
stock-still
بی حرکت
stock still
بی حرکت
animals
حس و حرکت
progress
حرکت
vapid
بی حرکت
animal
حس و حرکت
progressed
حرکت
demeanour
حرکت
shift
حرکت
statist
بی حرکت
scrolling
حرکت
departure
حرکت
departures
حرکت
stirabout
حرکت
travels
حرکت
afloat
در حرکت
agog
در حرکت
immobile
بی حرکت
motionless
بی حرکت
shifts
حرکت
haviour
حرکت
progresses
حرکت
locomotion
حرکت
motioned
حرکت
motion
حرکت
motioning
حرکت
motions
حرکت
animation
حرکت
stiller
بی حرکت
stills
بی حرکت
stillest
بی حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com