English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
movement to contact حرکت به اخذ تماس
Search result with all words
hovercraft رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
movement to contact حرکت به تماس
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
Other Matches
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
contingence تماس
contacts تماس
tangency تماس
taction تماس
contact line خط تماس
impact تماس
impacts تماس
contacted تماس
ding تماس
contact تماس
tangents تماس
tangent تماس
line of contact خط تماس
impinging تماس
contacting تماس
zone of contact ناحیه تماس
contact lost تماس قطع شد
skims تماس اندک
skimmed تماس اندک
to be in rapport تماس داشتن
contact party گروه تماس
skim تماس اندک
contact point قطب تماس
going on نزدیکی تماس
to bring into contact تماس دادن
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
to be in contact تماس داشتن
contact area منطقه تماس
contact area سطح تماس
line to line fault تماس خطوط
point of contact نقطه تماس
communicator شخص در تماس
contact diameter قطر تماس
point contact تماس نقطهای
contact flange فلانژ تماس
contiguity برخورد تماس
contact surface سطح تماس
contact pressure فشار تماس
contact patrol گشتی تماس
finish تماس انتهایی
finishes تماس انتهایی
contact ratio نسبت تماس
tuch تماس دادن با
interactional points نقاط تماس
area contact سطح تماس
corps a corps تماس بدنی
shock hazard خطر تماس
contact angle زاویه تماس
angle of contact زاویه تماس
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
touch panel صفحه حساس به تماس
contacting تماس یافتن تماسی
break off قطع تماس با دشمن
contacts تماس یافتن تماسی
tuch سر زدن تماس داشتن
look in on <idiom> تماس حاصل کردن
synapse محل تماس دوعصب
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
get in touch with someone <idiom> باکسی تماس گرفتن
grazing point نقطه تماس با مانع
telebrief تماس مستقیم تلفنی
galvanism تماس برق بابدن
contact تماس یافتن تماسی
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
contact report گزارش اخذ تماس
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
contacted تماس یافتن تماسی
osculation تماس اشتراک صفات
action on the blade تماس با شمشیر حریف
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
contact print چاپ به طریقه تماس
phone پاسخ به تماس در تلفن
contact fire انفجار در اثر تماس
phoned پاسخ به تماس در تلفن
phones پاسخ به تماس در تلفن
contact behavior رفتار تماس جویانه
contact backlash دنده کور تماس
phoning پاسخ به تماس در تلفن
flattest تماس دو لبه اسکیت
flat تماس دو لبه اسکیت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
contact محل اتصال تماس گرفتن
contacting محل اتصال تماس گرفتن
contacted محل اتصال تماس گرفتن
faded تماس باهدف از بین رفت
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
ground تماس دادن توپ با زمین
osculate تماس نزدیک حاصل کردن
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
engagements تماس دو تیفه شمشیر درگارد
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact fire انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
To establish( make) contact. تماس دایر ( برقرار ) کردن
contacts محل اتصال تماس گرفتن
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
engagement تماس دو تیفه شمشیر درگارد
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
touches تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
contacted قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
brushes تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
whoosh صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshed صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshes صدای تماس جسم سریع با هوا
contact قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Where can I contact Mr …. ? کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
You can call me at ... [phone no.] <idiom> شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
touch تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
whooshing صدای تماس جسم سریع با هوا
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
full toss پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
punted توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
split lean پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
punt توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
split the uprights امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
full pitch پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
hang up <idiom> جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
ground zero محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
memiscus زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
negotiation تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
negotiations تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
stalder circle چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
googly توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
filler weld جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com