Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
shoot the duck |
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو |
|
|
Other Matches |
|
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
slide chasse |
حرکت با یک پا بجلو و فشار |
rocket propulsion |
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی |
sculls |
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
Move along, please! [in a crowd] |
لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی] |
scull |
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
sculled |
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
sculls |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا |
scull |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا |
skulls |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا |
sculled |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا |
skull |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
set forward |
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت |
hitch and go |
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد |
telemark |
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر |
mazurka |
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر |
drawled |
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن |
drawls |
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن |
drawling |
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن |
drawl |
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن |
on the move <idiom> |
حرکت از مکانی به مکان دیگر |
washes |
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر |
washed |
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر |
wash |
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر |
carries |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
carrying |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
carry |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
carried |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
tabbing |
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab |
change of edge |
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن |
chasse |
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا |
slewing |
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر |
switching |
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
shore to shore movement |
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر |
end around |
تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر |
withdrawals |
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی |
withdrawal |
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی |
backpedal |
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی |
head way |
بجلو |
onward |
بجلو |
propelled |
بجلو راندن |
propel |
بجلو راندن |
propels |
بجلو راندن |
prefrontal |
بجلو مغز |
variable recoil |
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر |
recoilless |
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی |
inclining |
خمیدگی بجلو و پایین |
ap koobi seogi |
راه رفتن بجلو |
Keep moving! |
بجلو برو [بروید] ! |
ap dellyo chagi |
ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه |
ap joo choom |
ایستادن اسب سواری بجلو |
antrorse |
خمیده بجلو یا متمایل ببالا |
go long |
تلاش درپاس طولانی بجلو |
sidestep traverse |
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو |
jump-start |
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو |
jump-starting |
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو |
french heel |
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو |
jump-started |
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو |
jump-starts |
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو |
jump start |
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو |
jack knife |
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها |
lunge |
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو |
quarterback sneak |
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ |
lunging |
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو |
lunged |
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو |
balestra |
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله |
front drop |
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم |
lunges |
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو |
chip |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
chips |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
otherwise <adv.> |
به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر] |
drew |
کشیده شد |
threaded |
نخ کشیده |
posttensioning |
پس کشیده |
long- |
کشیده |
leptokurtic |
کشیده |
leptosome |
کشیده تن |
oblonated |
کشیده |
deep drawn |
از ته دل کشیده |
longed |
کشیده |
long |
کشیده |
tensed |
کشیده |
tenses |
کشیده |
tense |
کشیده |
drawn |
کشیده |
longer |
کشیده |
oblongated |
کشیده |
indrawn |
تو کشیده |
drawlingly |
کشیده |
longest |
کشیده |
ectomorph |
کشیده تن |
longs |
کشیده |
tensest |
کشیده |
tensing |
کشیده |
tenser |
کشیده |
conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
references |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
reference |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
deep fetched |
از ته دل کشیده شده |
touse |
کشیده شدن |
threaded |
بند کشیده |
tractile |
کشیده شدنی |
drags |
کشیده شدن |
tensive |
کشیده شدنی |
dragged |
کشیده شدن |
drag |
کشیده شدن |
indrawn |
بداخل کشیده |
couchant |
دراز کشیده |
elongating |
کشیده کردن |
at full length |
دراز کشیده |
drawable |
کشیده شدنی |
pinxit |
کشیده است |
elongate |
کشیده کردن |
linear |
باریک کشیده |
flare |
زبانه کشیده |
flares |
زبانه کشیده |
flat trajectory |
خط سیر کشیده |
flat fire |
تیر کشیده |
deer neck |
گردن کشیده |
extensive |
بسیط کشیده |
prolate |
کشیده شده |
ectomorphic type |
سنخ کشیده تن |
ectomorphy |
کشیده تنی |
elongates |
کشیده کردن |
saps |
شیره کشیده از |
leptomorph |
کشیده ریخت |
intractile |
کشیده نشدنی |
vellum paper |
کاغذمهره کشیده |
low angle |
مسیر کشیده |
long robe |
صورت کشیده |
sapped |
شیره کشیده از |
chock-a-block |
کاملا کشیده |
chock-a-block |
بالا کشیده |
deprived |
محرومیت کشیده |
sap |
شیره کشیده از |
low angle fire |
تیر کشیده |
in tow <idiom> |
کشیده شده |
some other time |
دفعه دیگر [وقت دیگر] |
tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
draw |
کشیده شدن عهده |
if you please |
بیزحمت زحمت کشیده |
pencilled |
با مداد کشیده شده |
hell-bent |
به بیراهه کشیده شده |
satined paper |
گاغذ مهره کشیده |
pulled muscle |
عضله کشیده شده |
oblong |
دوک مانند کشیده |
taut |
محکم کشیدن کشیده |
hell bent |
به بیراهه کشیده شده |
drawn on |
کشیده شدن عهده |
underdraw |
کشیده نشدن زه تا اخر |
chants |
اهنگ ساده و کشیده |
chanting |
اهنگ ساده و کشیده |
oblongs |
دوک مانند کشیده |
chanted |
اهنگ ساده و کشیده |
chant |
اهنگ ساده و کشیده |
draws |
کشیده شدن عهده |
lanternjaws |
صورت لاغر و کشیده |
deep fetched |
از ته سینه کشیده شده |
extendible |
کشیده شدنی امتدادپذیر |
he was otherwise ordered |
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
conducting |
اداره کردن کشیده شدن |
open |
وضع زه هنگام کشیده شدن |
opened |
وضع زه هنگام کشیده شدن |
conduct |
اداره کردن کشیده شدن |
conducted |
اداره کردن کشیده شدن |
prone float |
روی شکم با دستهای کشیده |
wired |
سیم کشیده مفتول دار |
He has suffered a great deal at the hands of his wife . |
از دست زنش خیلی کشیده |
hard drawn copper wire |
سیم مسی کشیده شده |
conducts |
اداره کردن کشیده شدن |
opens |
وضع زه هنگام کشیده شدن |