English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
locomotive حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotives حرکت دهنده نیروی محرکه
Other Matches
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
firepower نیروی محرکه
propellant نیروی محرکه
driving force نیروی محرکه
hydro نیروی محرکه اب
propellent نیروی محرکه
propulsion نیروی محرکه
propellants نیروی محرکه
back voltage نیروی ضد محرکه الکتریکی
impulse charge نیروی محرکه اولیه
induced e.m.f. نیروی محرکه القائی
magneto e.m.f. نیروی محرکه مغناطیسی
magnetomotive force نیروی محرکه مغناطیسی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی
dynamoelectric دارای نیروی محرکه برقی
dynamically وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydraulic وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
volts واحد نیروی محرکه برقی
volt واحد نیروی محرکه برقی
dynamic وابسته به نیروی محرکه جنباننده
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
volt واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volts واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
transmissivity نیروی انتقال دهنده
distributing force نیروی تکان دهنده
hydro kinetic وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
momentum نیروی حرکت انی
drag force نیروی مقاوم حرکت
driving spring فنر حرکت دهنده
motors اتومبیل حرکت دهنده
motor اتومبیل حرکت دهنده
motored اتومبیل حرکت دهنده
driving rod میله حرکت دهنده
motor- اتومبیل حرکت دهنده
man handle با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
truckler حرکت دهنده یا غلتاننده چرخ چاپ لوس
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
electrophoresis حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
catch نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
poomse نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
motor drive محرکه موتوری
electric drive محرکه الکتریکی
motivational factors عوامل محرکه
lineshaft drive محرکه انتقال
driving power قدرت محرکه
drives محرکه گیربکس
variable speed drive محرکه پلهای
driving pulley قرقره محرکه
drive shaft محور محرکه
drive shafts محور محرکه
drive محرکه گیربکس
driving clutch کلاج محرکه
impulse charge خرج محرکه
group drive محرکه گروهی
splenius عضله محرکه
gasoline driven محرکه بنزینی
powerhouse مرکز قوه محرکه
main drive motor موتور محرکه اصلی
cone pulley drive محرکه صفحه پلهای
dynamic pressure فشار محرکه درونی
d.c. drive محرکه جریان دائم
rear axle drive محرکه چرخ عقب
diesel driven generation set دستگاه محرکه دیزلی
power plants محرکه وسیله نقلیه
final drive محرکه محور عقب
powerhouses مرکز قوه محرکه
power plant محرکه وسیله نقلیه
abasia عدم همکاری عضلات محرکه
ship influence عامل محرکه عبور کشتی
hydropower قوه محرکه مولد برق
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
stabile بدون حرکت بی حرکت
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
total force نیروی کل
jetting نیروی جت
jets نیروی جت
jet نیروی جت
jetted نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
psychic energy نیروی روانی
assault force نیروی هجومی
assault force نیروی هجوم
brake horsepower نیروی ترمز
emf نیروی برقرانی
hoisting power نیروی صعودی
inertial force نیروی ماند
holding force نیروی بازدارنده
auxiliary forces نیروی کمکی
police power نیروی پلیس
purchase element نیروی منتجه
tractive power نیروی کشش
pulling power نیروی کشش
psychic force نیروی روحی
armadas نیروی دریایی
impetus نیروی محرک
police power نیروی انتظامی
atomic energy نیروی اتمی
impact force نیروی ضربهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com