Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
Other Matches
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
named airport of departure
فرودگاه معین برای حرکت
skitter
حرکت سریع
braid
حرکت سریع
braided
حرکت سریع
braids
حرکت سریع
gaited
اسب دارای حرکت پاهای معین
scudded
حرکت سریع ابر
yerk
حرکت سریع و شدید
whisks
حرکت سریع و جزیی
scud
حرکت سریع ابر
scuds
حرکت سریع ابر
whisked
حرکت سریع و جزیی
swooping
حرکت سریع نزولی
whisking
حرکت سریع و جزیی
swooped
حرکت سریع نزولی
swoops
حرکت سریع نزولی
swoop
حرکت سریع نزولی
sally
حرکت سریع شلیک
sallies
حرکت سریع شلیک
whisk
حرکت سریع و جزیی
slew
حرکت سریع لوله توپ
jete
حرکت سریع پابطرف خارج
fast cruise
ازمایش حرکت سریع ناو
cannonball
سریع السیر حرکت کردن
papers
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
named departure point
نقطه مشخص برای حرکت
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
roll on roll off
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
tabulation
1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
skipped
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
platoons
بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
platoon
بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
spot shot
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
spot ball
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
traverses
حرکت
scrolling
حرکت
stock still
بی حرکت
stirabout
حرکت
traversed
حرکت
inert
بی حرکت
gesture
حرکت
traverse
حرکت
gesturing
حرکت
statist
بی حرکت
gestured
حرکت
afloat
در حرکت
agog
در حرکت
shifts
حرکت
frozen
بی حرکت
shifted
حرکت
shift
حرکت
demeanour
حرکت
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
departures
حرکت
geste
حرکت
gest
حرکت
progress
حرکت
haviour
حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
moveless
بی حرکت
motionless
بی حرکت
travels
حرکت
traveled
حرکت
as you were
حرکت از نو
progressed
حرکت
move
حرکت
ambulation
حرکت
agoing
در حرکت
oi
در حرکت
on the move
در حرکت
otiose
بی حرکت
running
در حرکت
moved
حرکت
travel
حرکت
stationary
بی حرکت
maneuver
حرکت
moves
حرکت
behaviuor
حرکت
behavior
حرکت
traversing
حرکت
animal
حس و حرکت
motions
حرکت
animals
حس و حرکت
animations
حرکت
circulations
حرکت
locomotion
حرکت
vowel point
حرکت
circulation
حرکت
animation
حرکت
stir
حرکت
stirred
حرکت
stirrings
حرکت
stirs
حرکت
motioning
حرکت
stiller
بی حرکت
departure
حرکت
motioned
حرکت
motion
حرکت
still
بی حرکت
square move
حرکت
sedentary
بی حرکت
immobile
بی حرکت
pat
بی حرکت
movement
حرکت
stills
بی حرکت
stillest
بی حرکت
patting
بی حرکت
pats
بی حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
patted
بی حرکت
constant of motion
ثابت حرکت
paced
اهنگ حرکت
paced
سرعت حرکت
continental drift
حرکت قارهای
mobiles
قابل حرکت
concentricity
حرکت دورانی
pace
سرعت حرکت
concentric running
حرکت چرخشی
mobile
قابل حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com