Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
kinematics
حرکت شناخت
Other Matches
gnosis
شناخت
cognition
شناخت
incognito
نا شناخت
knowledge
شناخت
cognisance
[British]
شناخت
realising
[British]
شناخت
recognition
شناخت
realizing
شناخت
knowledge
شناخت
understanding
شناخت
cognition
شناخت
cognizance need
نیاز شناخت
psychognosis
شناخت روانی
speech recogintion
شناخت کلام
acoustics
صوت شناخت
enviromental biology
بوم شناخت
sentience
شناخت حسی
cosmology
کیهان شناخت
logical cognition
شناخت منطقی
epistemology
شناخت شناسی
ecology
بوم شناخت
recognizable
شناخت پذیر
telegnosis
شناخت غیبی
cosmologies
کیهان شناخت
recognizably
شناخت پذیر
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
electrotechnology
شناخت صنعت برق
security cognizance
شناخت ازنظر صلاحیت
prerecognition hypothesis
فرضیه پیش شناخت
ocr
شناخت کاراکتر نوری
technology
حرفه شناسی شناخت دانشی
metrological
شناخت علم اوزان و مقیاسات
technologies
حرفه شناسی شناخت دانشی
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
race condition
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
profession of arms
شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
spectrophotometry
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
on the move
در حرکت
stationary
بی حرکت
motions
حرکت
traveled
حرکت
animations
حرکت
travel
حرکت
stock still
بی حرکت
animation
حرکت
stirabout
حرکت
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
locomotion
حرکت
moved
حرکت
motioning
حرکت
motioned
حرکت
oi
در حرکت
motion
حرکت
inert
بی حرکت
still
بی حرکت
gest
حرکت
departures
حرکت
departure
حرکت
geste
حرکت
frozen
بی حرکت
movement
حرکت
immobile
بی حرکت
stiller
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
haviour
حرکت
scrolling
حرکت
running
در حرکت
agog
در حرکت
shifted
حرکت
maneuver
حرکت
otiose
بی حرکت
shift
حرکت
afloat
در حرکت
animals
حس و حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
moveless
بی حرکت
motionless
بی حرکت
animal
حس و حرکت
statist
بی حرکت
demeanour
حرکت
as you were
حرکت از نو
traversing
حرکت
traverses
حرکت
gesturing
حرکت
moves
حرکت
traversed
حرکت
circulation
حرکت
gestured
حرکت
square move
حرکت
vowel point
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
circulations
حرکت
shifts
حرکت
agoing
در حرکت
ambulation
حرکت
stir
حرکت
gesture
حرکت
stirred
حرکت
patting
بی حرکت
behavior
حرکت
traverse
حرکت
patted
بی حرکت
behaviuor
حرکت
pat
بی حرکت
sedentary
بی حرکت
stirs
حرکت
pats
بی حرکت
stirrings
حرکت
move
حرکت
larghetto
حرکت ملایم
forced movement
حرکت اجباری
darted
حرکت تند
kinesiology
حرکت شناسی
wake
خط حرکت ناو
intentional movement
حرکت عمدی
inertly
بطوربی حرکت
inter play
حرکت محدود
wakes
خط حرکت ناو
zigzag
حرکت مارپیچی
zigzag
حرکت زیگزاگ
zigzagged
حرکت مارپیچی
kinephantom
حرکت خیالی
in gear
اماده حرکت
waked
خط حرکت ناو
kinematics
حرکت شناسی
skew
کج حرکت کردن
immobilization
بی حرکت شدن
innovation
حرکت جدید
gamma movement
حرکت گاما
headway
حرکت به جلو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com