English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
steady state wave motion حرکت موجی پایا
Other Matches
sinuosity حرکت موجی
wave motion حرکت موجی
undulation حرکت موجی زیروبم
ripple بطور موجی حرکت کردن
rippled بطور موجی حرکت کردن
ripples بطور موجی حرکت کردن
rippling بطور موجی حرکت کردن
abiding پایا
durable پایا
constant پایا
stable پایا
reliable پایا
perennials پایا
stables پایا
monostable تک پایا
lasting پایا
constants پایا
permanent پایا
perennial پایا
persistent پایا مداوم
monostable flip flop الاکلنگ تک پایا
multistable چند پایا
sundial ترمس پایا
sundials ترمس پایا
segolily زنبق پایا
stable state حالت پایا
immortelle جاویدان گل پایا
steady state حالت پایا
permanent flow ابدهی پایا
permanent flow بده پایا
plateaux شرایط پایا
mosatble circuit مدار تک پایا
plateaus شرایط پایا
plateau شرایط پایا
steady state conduction رسانش با حالت پایا
steady state flow جریان با حالت پایا
steady state approximation تقریب حالت پایا
steady state theory نظریه حالت پایا
permanent deformation تغییر شکل پایا
self perpetuation پایا درنفس خود
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
flecky موجی
sinuate موجی
flexuose موجی
undulatory موجی
wavelike موجی
flexural موجی
sinuous موجی
flexuous موجی
waviness حالت موجی
cyma گچ بری موجی
wave mecanics مکانیک موجی
wave function تابع موجی
cima گچ بری موجی
radiant energy نیروی موجی
cyma reversa موجی جمع
doucine گچ بری موجی
sinuous flow جریان موجی
gorge [گچ بری موجی]
undulatory current جریان موجی
impedance level مقاومت موجی
corrugate موجی شدن
thread موجی کردن
threads موجی کردن
cyma recta موجی افتاده
cyma گچ بری موجی
full wave rectifier یکسوکننده تمام موجی
vermiculate دارای خطوط موجی
half wave rectifier یکسوکننده نیم موجی
schrodinger wave mechanics مکانیک موجی شرودینگر
ripple sort مرتب کردن موجی
sinuous دارای شیارهای موجی
plunger موجی که ناگهان می شکند
shell-shocked موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
sinuate دارای حاشیه موجی
crisfate دارای حاشیه موجی
repand دارای حاشیه موجی
cymatium گچ بری موجی شکل
plungers موجی که ناگهان می شکند
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
waving موجی بودن موج زدن
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
corrugated iron اهن موجی یاچین دار
waves موجی بودن موج زدن
wave موجی بودن موج زدن
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
waved موجی بودن موج زدن
undulaory موجی نوسانی موج نما
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
A wave of anger swept over the entire world . موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
creese یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
cosmic microwave radiation background زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
surged برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
stream takeoff حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
sinuous weft نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
shift حرکت
shifted حرکت
vapid بی حرکت
shifts حرکت
stock-still بی حرکت
vowel point حرکت
moveless بی حرکت
motion حرکت
travels حرکت
stirs حرکت
motionless بی حرکت
demeanour حرکت
still بی حرکت
stock still بی حرکت
immobile بی حرکت
gestured حرکت
ambulation حرکت
gesture حرکت
stirabout حرکت
travel حرکت
agoing در حرکت
traveled حرکت
movement حرکت
inert بی حرکت
gesturing حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
stills بی حرکت
stillest بی حرکت
stiller بی حرکت
agog در حرکت
animal حس و حرکت
traverse حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com