Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
oscillating motion
حرکت نوسانی
Search result with all words
vacillation
حرکت نوسانی دودلی
simple harmonic motion
حرکت نوسانی ساده
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
Other Matches
pendulous
نوسانی
swingy
نوسانی
vacillatory
نوسانی
swingable
نوسانی
oscillatory
نوسانی
oscillating
نوسانی
oscillating current
جریان نوسانی
undulation
جنبش نوسانی
recipocal milling
فرزکاری نوسانی
oscillating lubricator
روغن ده نوسانی
oscillating quantity
کمیت نوسانی
oscillating resistance
مقاومت نوسانی
pulsation welding
جوشکاری نوسانی
spheroidize
گداختن نوسانی
yawing
انحراف نوسانی ناو
oscillating sort
مرتب کردن نوسانی
flailing
الت نوسانی هر چیزی
flail
الت نوسانی هر چیزی
flailed
الت نوسانی هر چیزی
flails
الت نوسانی هر چیزی
oscillating sort
جور کردن نوسانی
rock
تکان نوسانی دادن
lateral and sway bracing
حرکات جانبی و نوسانی
izod pendulum hammer
چکش نوسانی ایزود
rocks
تکان نوسانی دادن
rocked
تکان نوسانی دادن
undulaory
موجی نوسانی موج نما
battens
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
batten
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
oscillator
دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
infrasonic
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
reversals
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
salomon damper
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
on the move
در حرکت
move
حرکت
frozen
بی حرکت
gesturing
حرکت
otiose
بی حرکت
oi
در حرکت
motion
حرکت
demeanor
حرکت
gestured
حرکت
gesture
حرکت
ambulation
حرکت
traverses
حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
moveless
بی حرکت
motionless
بی حرکت
afloat
در حرکت
agog
در حرکت
shifts
حرکت
departures
حرکت
as you were
حرکت از نو
agoing
در حرکت
behavior
حرکت
behaviuor
حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
shifted
حرکت
demeanour
حرکت
haviour
حرکت
inert
بی حرکت
moves
حرکت
shift
حرکت
moved
حرکت
geste
حرکت
gest
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
traveled
حرکت
running
در حرکت
travel
حرکت
traversing
حرکت
stationary
بی حرکت
traversed
حرکت
traverse
حرکت
maneuver
حرکت
motioned
حرکت
animals
حس و حرکت
circulations
حرکت
departure
حرکت
animation
حرکت
animations
حرکت
locomotion
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
square move
حرکت
stiller
بی حرکت
vowel point
حرکت
circulation
حرکت
animal
حس و حرکت
sedentary
بی حرکت
pat
بی حرکت
pats
بی حرکت
patted
بی حرکت
patting
بی حرکت
immobile
بی حرکت
still
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
movement
حرکت
stock still
بی حرکت
stirrings
حرکت
scrolling
حرکت
statist
بی حرکت
stir
حرکت
motions
حرکت
stirred
حرکت
stirs
حرکت
motioning
حرکت
stirabout
حرکت
trends
مسیر حرکت
dynamics
مکانیک حرکت
switches
نافم حرکت
swirl
حرکت چرخشی
trend
مسیر حرکت
skew
کج حرکت کردن
zigzagging
حرکت مارپیچی
cross
حرکت سمتی
slacks
گیر در حرکت
zigzags
حرکت مارپیچی
zigzags
حرکت زیگزاگ
crossest
حرکت سمتی
slackest
گیر در حرکت
swirls
حرکت چرخشی
swirling
حرکت چرخشی
swirled
حرکت چرخشی
crosses
حرکت سمتی
crosser
حرکت سمتی
cycling
حرکت پاندولی
sneaked
حرکت پنهانی
sneaks
حرکت پنهانی
whirls
حرکت گردابی
whirling
حرکت گردابی
whirled
حرکت گردابی
absolute movement
حرکت مطلق
acinetic
مانع حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com