English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
simple harmonic motion حرکت نوسانی ساده
Other Matches
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
oscillating motion حرکت نوسانی
vacillation حرکت نوسانی دودلی
two time دو حرکت ساده
simple harmonic motion حرکت هماهنگ ساده
simple motion حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
surf جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
oscillatory نوسانی
vacillatory نوسانی
swingable نوسانی
swingy نوسانی
pendulous نوسانی
oscillating نوسانی
spheroidize گداختن نوسانی
oscillating current جریان نوسانی
undulation جنبش نوسانی
oscillating lubricator روغن ده نوسانی
recipocal milling فرزکاری نوسانی
pulsation welding جوشکاری نوسانی
oscillating resistance مقاومت نوسانی
oscillating quantity کمیت نوسانی
flailing الت نوسانی هر چیزی
oscillating sort جور کردن نوسانی
flails الت نوسانی هر چیزی
flailed الت نوسانی هر چیزی
flail الت نوسانی هر چیزی
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
izod pendulum hammer چکش نوسانی ایزود
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
rocked تکان نوسانی دادن
yawing انحراف نوسانی ناو
rocks تکان نوسانی دادن
rock تکان نوسانی دادن
undulaory موجی نوسانی موج نما
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
battens قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
batten قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
oscillator دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
infrasonic دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
reversal نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
salomon damper خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
superheterodyne گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
plains ساده
unaadorned ساده
taffetized ساده
incomplex ساده
plainest ساده
semplice ساده
incomposite ساده
baldly ساده
baldest ساده
balder ساده
explicit ساده
clodhopper ساده
plain ساده
naif ساده
simple hearted ساده دل
naive ساده
unmeaning ساده
plain hearted ساده دل
artless ساده
plainer ساده
clodhoppers ساده
slick ساده
good-humored ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
sheepishly ساده دل
positive ساده
inexpensive ساده
free spoken ساده گو
bald ساده
simplistic ساده
freestanding ساده
simple ساده
simple ساده دل
frugal ساده
seemly <adj.> ساده دل
innocent <adj.> ساده دل
simple-hearted <adj.> ساده دل
slickest ساده
daff ساده دل
unaffected ساده
simple minded ساده دل
untutored ساده
downright ساده
fanciless ساده
simplex ساده
charmless ساده
fraudless ساده
simpleminded ساده دل
sheepish ساده دل
fructose ساده
cleanest ساده
conversable <adj.> ساده دل
cleaned ساده
unsophisticated ساده
clean ساده
simplest ساده دل
simplest ساده
simpler ساده دل
cleans ساده
simpler ساده
idiot ساده
idiots ساده
homespun ساده
unassuming ساده
unceremonious ساده
unceremoniously ساده
simple compression فشار ساده
baring ساده اشکار
simple beam تیر ساده
simple beam تیره ساده
simple average میانگین ساده
barest ساده اشکار
bares ساده اشکار
barer ساده اشکار
bare ساده اشکار
bared ساده اشکار
simple bending خمش ساده
simple attack حمله ساده
sketched نقشه ساده
liquidation ساده سازی
simplifying ساده سازی
simplifying ساده کردن
overhand knot گره ساده
simplify ساده سازی
simplify ساده کردن
sementem معنی ساده
simple schizophrenia اسکیزوفرنی ساده
simple shear برش ساده
simple stress تنش ساده
simplex channel مجرای ساده
sketched طرح ساده
sketch نقشه ساده
reducible ساده شدنی
sketch طرح ساده
simple oscillator نوسانگر ساده
simpleminded ساده لوح
simple truss خرپای ساده
simple structure ساخت ساده
simple parry دفاع ساده
lambs ادم ساده
empirical formula فرمول ساده
flat rate نرخ ساده
open-and-shut ساده واضح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com