Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English
Persian
swirl
حرکت چرخشی
swirled
حرکت چرخشی
swirling
حرکت چرخشی
swirls
حرکت چرخشی
concentric running
حرکت چرخشی
concentricity
حرکت چرخشی
rotational motion
حرکت چرخشی
Search result with all words
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
Other Matches
backbones
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
backbone
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
rotational isomers
همپارهای چرخشی ایزومرهای چرخشی
revolutionary
چرخشی
revolutionaries
چرخشی
peristrephic
چرخشی
rotating
چرخشی
rotatory
چرخشی
rotary
چرخشی
swirly
چرخشی
gyrations
چرخشی
gyration
چرخشی
rotation moment
گشتاور چرخشی
rotational spectrum
طیف چرخشی
rotational
چرخشی دورانی
rotational delay
تاخیر چرخشی
spiral stability
پایداری چرخشی
rotational level
تراز چرخشی
rotation flow
شارش چرخشی
circular reaction
واکنش چرخشی
spiral instability
ناپایداری چرخشی
rotary switch
گزینه چرخشی
irrotational
غیر چرخشی
off spinner
توپ چرخشی
circular reference
ارجاع چرخشی
rotational symmetry
تقارن چرخشی
rotating memory
حافظه چرخشی
american twist
سرویس چرخشی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
specific rotatory power
توان چرخشی ویژه
rotational spectroscopy
طیف بینی چرخشی
axial rotation symmerty
تقارن چرخشی محوری
rotation viscosimeter
گرانروی سنج چرخشی
radial davit
جرثقیل چرخشی قایق
radial davit
قایق بالابر چرخشی
moment
لحظه گشتاور چرخشی
moments
لحظه گشتاور چرخشی
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
double three
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
take up reel
چرخشی که نوار مغناطیسی روی آن جمع شده باشد
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
progress
حرکت
departures
حرکت
otiose
بی حرکت
move
حرکت
motions
حرکت
motioning
حرکت
oi
در حرکت
on the move
در حرکت
agog
در حرکت
geste
حرکت
inert
بی حرکت
stationary
بی حرکت
motionless
بی حرکت
moveless
بی حرکت
haviour
حرکت
stock-still
بی حرکت
vapid
بی حرکت
gest
حرکت
pats
بی حرکت
travel
حرکت
shift
حرکت
demeanour
حرکت
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
afloat
در حرکت
traveled
حرکت
shifts
حرکت
traverses
حرکت
traversing
حرکت
motioned
حرکت
moved
حرکت
motion
حرکت
gesturing
حرکت
gestured
حرکت
gesture
حرکت
pat
بی حرکت
departure
حرکت
maneuver
حرکت
moves
حرکت
progressed
حرکت
traversed
حرکت
ambulation
حرکت
sedentary
بی حرکت
as you were
حرکت از نو
animation
حرکت
vowel point
حرکت
locomotion
حرکت
agoing
در حرکت
traverse
حرکت
animations
حرکت
behavior
حرکت
behaviuor
حرکت
stock still
بی حرکت
patted
بی حرکت
patting
بی حرکت
immobile
بی حرکت
still
بی حرکت
stiller
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
movement
حرکت
animals
حس و حرکت
animal
حس و حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
square move
حرکت
stirabout
حرکت
scrolling
حرکت
circulation
حرکت
progresses
حرکت
shifted
حرکت
frozen
بی حرکت
circulations
حرکت
running
در حرکت
stir
حرکت
stirred
حرکت
statist
بی حرکت
progressing
حرکت
stirs
حرکت
stirrings
حرکت
sneaks
حرکت پنهانی
trend
مسیر حرکت
slack
گیر در حرکت
traverse
حرکت درسمت
sneak
حرکت پنهانی
slacks
گیر در حرکت
slackest
گیر در حرکت
silencing
ایست بی حرکت
seats
حرکت تعادلی
administrative movement
حرکت اداری
actual movement
حرکت حقیقی
acinetic
مانع حرکت
seat
حرکت تعادلی
seated
حرکت تعادلی
bobs
حرکت تندوسریع
bobbing
حرکت تندوسریع
silences
ایست بی حرکت
silenced
ایست بی حرکت
cycling
حرکت پاندولی
akinesthesia
فقدان حس حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com