English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
English Persian
mushy حریره یاخمیرمانند احساساتی
Other Matches
gruel حریره
porridge حریره
mush حریره ارد ذرت
mush حریره اردذرت تهیه کردن
affectional احساساتی
emotionally احساساتی
gushy احساساتی
passional احساساتی
emotional احساساتی
sentimental احساساتی
soft boiled احساساتی
sentiment احساساتی
sensationalist احساساتی
tear-jerker احساساتی
tear-jerkers احساساتی
ebullient احساساتی
go off the deep end <idiom> احساساتی شدن
cold fish غیر احساساتی
cloying بسیار احساساتی
rose water لطیف احساساتی
sappy خیلی احساساتی
sentimentalism حالت احساساتی
sentimentalize احساساتی کردن
emotionalize احساساتی کردن
emotionalist شخص احساساتی
sentimentality حالت احساساتی
emotionalism احساساتی بودن
sensationally احساساتی موثر
sensational احساساتی موثر
lyric غزلی احساساتی
hysterics حمله احساساتی
passionate سودایی احساساتی
pathetic موثر احساساتی
to affect somebody کسی را احساساتی کردن
maudlin ضعیف وخیلی احساساتی
overreacts بیخود احساساتی شدن
overreacting بیخود احساساتی شدن
overreacted بیخود احساساتی شدن
overreact بیخود احساساتی شدن
mawkish بطور زننده احساساتی
torch song شعر احساساتی وعشقی
rhapsody قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
torch singer خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
sensationalism پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
to get worked up به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
to work oneself up به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
barbershop وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com