Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8 milliseconds)
English
Persian
single entry
حسابداری فردی
Other Matches
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
accountancy
حسابداری
[حسابداری]
accounting
حسابداری
accounting
حسابداری
[حسابداری]
cost accounting
حسابداری
bookwork
[bookkeeping]
حسابداری
[حسابداری]
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
accountancy
حسابداری
national accounting
حسابداری ملی
comptroller
بازرس حسابداری
sales accounting
حسابداری فروش
double entry bookkeeping
حسابداری دوبل
single entry
حسابداری ساده
accounting price
قیمت حسابداری
accounting principles
اصول حسابداری
accounting machine
ماشین حسابداری
accounting system
سیستم حسابداری
voucher
سند حسابداری
vouchers
سند حسابداری
accounting profit
سود حسابداری
accounting system
نظام حسابداری
tally sheet
کاربرگ حسابداری
stock accounting
حسابداری موجودی
inflation accounting
حسابداری تورمی
accounting profit
سود از دیدگاه حسابداری
accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
modular accounting package
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
accounting
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
individual
فردی
individuals
فردی
subjective
فردی
hexastich
قطعه شش فردی
individual differences
تفاوتهای فردی
individual ownership
مالکیت فردی
individualization
فردی ساختن
personalism
فلسفه فردی
Every individual in the society should . . .
هر فردی درجامعه با ید ...
ontogency
تکوین فردی
intraindividual
درون فردی
personal right
حقوق فردی
intrapersonal
درون فردی
personal pace
اهنگ فردی
individual responsibility
مسئوولیت فردی
ontogeny
پدیدایی فردی
ontogenesis
پدیدایی فردی
personal tempo
اهنگ فردی
idiosyncrasies
خصیصه فردی
libertarians
طرفدارازادی فردی
individuality
وجود فردی
libertarian
طرفدارازادی فردی
interpersonal
میان فردی
pattern
خصوصیات فردی
interindividual
میان فردی
interpersonal coherence
انسجام بین فردی
patterns
خصوصیات فردی
idiosyncrasy
خصیصه فردی
credits
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounting package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
crediting
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounts package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credit
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
pinned
عدد شناسایی فردی
patterns
الگو صفات فردی
interpersonal conflict
تعارض میان فردی
personal distribution
توزیع درامد فردی
pinning
عدد شناسایی فردی
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
pin
عدد شناسایی فردی
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
unit
نفر عدد فردی
autecology
بوم شناسی فردی
individualism
اصول استقلال فردی
units
نفر عدد فردی
aptitude tests
ازمون قابلیت فردی
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
aptitude test
ازمون قابلیت فردی
pattern
الگو صفات فردی
streaky
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakier
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakiest
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization
توجه نکردن به هویت فردی
individuals
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
miscegenation
ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
libertarian
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
to walk on eggshells
<idiom>
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
mauled
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
squeezer
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
mauling
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
maul
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
individualism
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
parol arrest
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
endorser
پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
bill of rights
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com