Dictiornary-Farsi | حسابداری فروش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sales accounting	حسابداری فروش


Other Matches

cost accounting	حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
cost accounting	حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
current cost accounting	حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
woollen draper	پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence	پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller	میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sales force	نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell	سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization	به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
accounting	حسابداری
accountancy	حسابداری
cost accounting	حسابداری
accounting	حسابداری [حسابداری]
bookwork [bookkeeping]	حسابداری [حسابداری]
book keeping	حسابداری [حسابداری]
accountancy	حسابداری [حسابداری]
accounting price	قیمت حسابداری
double entry bookkeeping	حسابداری دوبل
vouchers	سند حسابداری
single entry	حسابداری فردی
single entry	حسابداری ساده
stock accounting	حسابداری موجودی
national accounting	حسابداری ملی
accounting machine	ماشین حسابداری
tally sheet	کاربرگ حسابداری
accounting principles	اصول حسابداری
accounting profit	سود حسابداری
voucher	سند حسابداری
accounting system	سیستم حسابداری
inflation accounting	حسابداری تورمی
accounting system	نظام حسابداری
comptroller	بازرس حسابداری
accounting profit	سود از دیدگاه حسابداری
accounting package	بسته پیش نوشته حسابداری
accountable depot	مرکز نگهداری سوابق حسابداری
optional claiming race	مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
accounting	اصول حسابداری برسی اصل و فرع
modular accounting package	برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
integrated accounting package	بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
current purchasing power	حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
credit	ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited	ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits	ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounting package	نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
crediting	ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounts package	نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
furriers	خز فروش پوست فروش
furrier	خز فروش پوست فروش
corporate model	نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
sales promotion	افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
oligopoly	انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
vendition	فروش
selling	فروش
sell	فروش
taverner	می فروش
sale	فروش
iceman	یخ فروش
offtake	فروش
sells	فروش
marketing	فروش
retailer	تک فروش
sales	فروش
turnover	کل فروش
turnover	فروش
lumberer	الوار فروش
forward sales	پیش فروش
mass market product	محصول پر فروش
clothier	لباس فروش
contract of sale	قرارداد فروش
mealman	ارد فروش
lumberman	الوار فروش
iron monger	اهن فروش
jeweler	گوهر فروش
killcalf	گوشت فروش
lumberman	تیر فروش
linen draper	کتان فروش
clothier	پوشاک فروش
lumberer	تیر فروش
hucksterer	خرده فروش
cloth merchant	پارچه فروش
chemic	دارو فروش
soda jerk	لیموناد فروش
news agent	روزنامه فروش
news vendor	روزنامه فروش
cash sale	فروش نقدی
oilman	روغن فروش
cash on delivery	فروش نقدی
oligopoly	انحصار فروش
nundination	خرید و فروش
buying and selling	خرید و فروش
money off offer	فروش با تخفیف
cattleman	گاو فروش
milk man	شیر فروش
corn chandler	گندم فروش
mealmen	ارد فروش
meatman	گوشت فروش
cheesemonger	پنیر فروش
cheese monger	پنیر فروش
mercer	پارچه فروش
merchantable	قابل فروش
chandler	شمع فروش
bucko	خود فروش
contract of sales	قرارداد فروش
fellmonger	پوستین فروش
costermonger	میوه فروش
credit sale	فروش نسیه
fellmonger	پوست فروش
excise taxes	مالیات بر فروش
euphuist	فصاحت فروش
credit sale	فروش قسطی
drysalter	کالباس فروش
drover	گله فروش
credit sale	فروش غیرنقدی
direct selling	فروش مستقیم
dead market	بازار کم فروش
d. in second hand goods	دست فروش
credit system	فروش اعتباری
cutler	کارد فروش
fish fag	زن ماهی فروش
flesher	گوشت فروش
coster	سبزی فروش
hosier	جوراب فروش
herborist	گیاه فروش
herbist	گیاه فروش
haught	جاه فروش
fruiterer	میوه فروش
duffre	دست فروش
forward sales	فروش سلف
corn chandler	غله فروش
corn d.	غله فروش
cornfactor	غله فروش
bowyer	کمان فروش
forward sale	پیش فروش
forced sale	فروش اجباری
forced sale	فروش قانونی
fleshmonger	گوشت فروش
deed of sale	سند فروش
crier	دست فروش
wholeseller	عمده فروش
antique dealer	عتیقه فروش
foreclosure	فروش گرویی
sales and marketing [marketing]	فروش و بازاریابی
turnover [British English]	فروش [اقتصاد]
wood pavement	چوب فروش
BS	صورت فروش
paper boy	روزنامه فروش
paper boys	روزنامه فروش
salespeople	متصدی فروش
salesperson	متصدی فروش
salespersons	متصدی فروش
sales	فروش [اقتصاد]
sales {pl}	مقدار فروش
turn-over	مقدار فروش
turnover	مقدار فروش
volume of sales	مقدار فروش
sales {pl}	حجم فروش
turn-over	حجم فروش
turnover	حجم فروش
newspaperman	روزنامه فروش
volume of sales	حجم فروش
whole saler	عمده فروش
pedagogical	علم فروش
sale manager	مدیر فروش
sale on a large scale	فروش زیاد
sale or return	فروش یا عودت
sale or return	فروش یااعاده
sale price	قیمت فروش
sale quota	سهمیه فروش
sale tax	مالیات بر فروش
sales agent	نماینده فروش
sales analysis	تحلیل فروش
sales area	بازار فروش
sales area	حیطه فروش
sale department	قسمت فروش
sale department	بخش فروش
sale commission	کارمزد فروش
peltmonger	پوست فروش
perfumer	عطر فروش
pieman	کلوچه فروش
pride ful	جاه فروش
proforma	سیاهه فروش
ragman	کهنه فروش
reseller	خرده فروش
retail dealer	خرده فروش
retail dealer	جزئی فروش
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش
sales check	صورت فروش
sales contract	قرارداد فروش
selling costs	هزینههای فروش
selling monopoly	انحصار فروش
selling price	قیمت فروش
shopping center	مرکز فروش
skinner	پوست فروش
slave merchant	برده فروش
slaver	برده فروش